جدایی تو
شعر: بهادر یگانه
آهنگ: اسدالله ملک
خواننده: مهستی
غمینم و تنها به خلوت شبها
شکسته دلم را جدایی تو
چو شعلهی لرزان، چو آتش سوزان
شرر زده بر جان جدایی تو
نه برق امیدی، نه نور نویدی
نه صبح سپیدی در این شب غم
به جان زده آذر فراق تو دیگر
دلم شده یکسر لبالبِ غم
عشق تو شد چون دام بلا
کرده پریشان حال مرا
چه چاره کُنم با جدایی تو؟
در آتش آهم، دو دیده به راهم
که بیتو اسیر سکوتِ شبم
بیا به کنارم، ببین شب تارم
بیا که دگر جان بُوَد به لبم
آتشی زده در دل من به خدا
از برای دلم شده درد و بلا
جدایی تو
نشسته به راه تو دل نگران
بهار جهان بیتو گشته خزان
نه برق امیدی، نه نور نویدی
نه صبح سپیدی در این شب غم
به جان زده آذر فراق تو دیگر
دلم شده یکسر لبالب غم
♫ LP Cover ♫
* * *