غم تنهایی اسیرت میکنه
شعر: آرش [سزاوار]
آهنگ: ویلیام [خنو]
خواننده: فریدون فروغی
چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصهش قدِ یک دنیا میشه
میره یک گوشهی پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غمِ تنهایی اسیرت میکُنه
تا بخوای بجُنبی پیرت میکُنه
وقتی که تنها میشم
اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش
خونهی دل در میزنه
یاد اون شبها میافتم
زیرِ مهتابِ بهار
توی جنگل، لبِ چشمه
مینشستیم من و یار
غمِ تنهایی اسیرت میکُنه
تا بخوای بجُنبی پیرت میکُنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمیشه
دلِ این آدما زشته، دیگه زیبا نمیشه
اون بالا باد داره زاغِ ابرا رو چوب میزنه
اشک این ابرا زیاده، ولی دریا نمیشه
غمِ تنهایی اسیرت میکُنه
تا بخوای بجُنبی پیرت میکُنه
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *