ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
در این یادداشت میخواهیم از نماها و نمادهایی بنویسیم که ما و شما و بسیاری دیگر با دیدن آن، خیام را در نیشابور، ابوعلی سینا را در همدان و حافظ را در شیراز میبینند.
از بناهای ایستاده بر مزار این چهرههای تابناک علم و ادب و هنر ایران. همان بناهایی که خیلی از ما در کنار آنها به نشانۀ حضور و دیدار آرامگاه این بزرگان عکسی به یادگار گرفتهایم، ولی هیچگاه از خودمان و یا متولی آن بارگاه نپرسیدهایم: مهندس و طراح این بنا و نما کیست و از کجاست؟
نام ابوعلی سینا و خیام را کمتر کسی است که نشنیده باشد. شما یکی که آنها را حتما، و خوب به جا میآورید. ولی طراح و سازندۀ بنای آرامگاه آنان را هم میشناسید؟ همان بناهایی که هزاران عکس و فیلم و طرح و تصویر نقاشی شده از آنها در صدها کتاب و سایت و کارت پستال به چاپ رسیده و موجود است؟
او را مرد بناهای ماندگار نامیدهاند. بناهایی که همراه با نام مشاهیر فرهنگی و ادبی و سیاسی ایران، از دور تاریخ تا عصر معاصر به یادگار و به یاد ما مانده است. مهندس «هوشنگ سیحون» را میگویم. شخصیتی که نامش در دو دانشنامۀ «روسیه» و «کمبریج» ثبت شده. هنرمندی که مجموعهای از آثار نقاشیاش را دانشگاههایی چون «هاروارد»، «واشنگتن»، « یونیورسیتی» و «برکلی» گردآوری و نگهداری میکنند. همان نقاشی ایرانی که سی و دو سه سال پیش ضمن نمایشگاهی گروهی در دانشگاه «ماساچوست» آثارش را همراه با «پیکاسو» و «سالوادور دالی» به نمایش گذاشت.
مهندس «هوشنگ سیحون» را شاید از دوران تصدی او در پست ریاست دانشکده هنرهای زیبا به یاد بیاورید. دوره دوم مدیریت این دانشکده را در آغاز دهۀ چهل که شش سال طول کشید، و ضمن وسعت کمی و کیفی در آنجا، تدریس رشتههای جدید شهرسازی، هنرهای نمایشی و موسیقی را نیز پایه گذاشت.
او در حال حاضر هشتاد و دو سال دارد و در شهر «ونکوور» در کشور «کانادا» زندگی میکند، ولی بناهایی که او طراح و خالق آنها بوده، گوئی قدمت و تاریخی به اندازۀ همان مشاهیر که زیر آن آرمیدهاند را دارند. انگار تا آنجا که یادمان میآید، آن بنا و نماها آنجا بودهاند و به نظر میرسد که سالهای سال نیز همانجا بمانند و از آفتاب و باد و باران نیابند گزند.
مهندس «هوشنگ سیحون» در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و در خانوادهاى اهل موسیقى به دنیا آمد. پدر بزرگ او «میرزا عبدالله» بنیانگذار موسیقى سنتى، و معروف به پدر موسیقى سنتى ایران است. مادرش «مولود خانم» که او نیز از نوازندگان تار و سه تار بود و معلم زنده یاد «احمد عبادى» كه دایى سیحون است.
او بعد از راهیابى به دانشكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران، استعداد خود را از نقاشى به معمارى توسعه مىدهد و به دعوت «آندره گدار» رئیس اداره باستانشناسى وقت ایران براى ادامه تحصیل راهى پاریس و دانشكده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) مىشود. حدود سه سال تحت تعلیم «اوتلو زاوارونى» به تكمیل دانش معمارى خود مىپردازد و به درجه دكتراى هنر مىرسد. (سال ۱۹۴۹ میلادی)
مهندس «هوشنگ سیحون» همچنین در طول آن سالها عضو ثابت شوراى ملى باستانشناسى، شوراى عالى شهرسازى، شورای مرکزی تمام دانشگاههاى ایران و كمیته بینالمللى «ایكوموس» بوده و به مدت ۱۵ سال مسؤولیت مرمت تمام بناهاى تاریخى ایران را برعهده داشته است.
از دیگر مسؤولیت هاى مهم این معمار و مهندس ایرانى، همانطور که گفته شد یكى هم ریاست دانشكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران در یك دوره و سالها تدریس معمارى دراین دانشكده بوده است كه در آن دوره شاگردان به نسبت موفقى تربیت مىشود.
ای کاش که جای آرمیدن بودی
از شناختهترین نماهایی که ساخته دست و پرداختۀ ذوق مهندس «هوشنگ سیحون» است، یکی هم نمای آرامگاه «حکیم عمرخیام نیشابوری» است.
مقبرۀ «خیام» در محل قبرستان «حیره» و در مجاورت «امامزاده محمد محروق» واقع شده. این بنا در دورههای مختلف از زمان و حکومتها در ایران، دستخوش تغییر و تخریبهای متعددی بود، تا آنكه در اوایل دوره حکومت پهلوی بنای یادبود زیبایی بر آن ساخته شد. در تجدید ساختمان آن بنا، كلیه آن تاسیسات جمعآوری و در وسط میدانی در داخل شهر که به «میدان خیام» شهرت یافت، نصب شد.
آرامگاه جدید در سال ۱۳۳۸ خورشیدی و به دستور انجمن آثار ملی، و توسط مهندس «هوشنگ سیحون» طراحی و توسط شركت ساختمانی «كا. ژ. ت» ساخته شد و درتاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱، جنازه خیام به محل فعلی انتقال یافت و به شماره ۱۱۷۵ـ۱۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
شکل اصلی این بنا با توجه به اصول ریاضی و مثلثاتی خیام از ترکیب ده لوزی و تقاطع اضلاع آنها با یکدیگر به وجود آمده که از پایین به بالا، فضاهای پر و خالی از برخورد اضلاع با تیغههای دوازه گانه را موجب شده است. ایده این فضاهای خالی در واقع از وصیت «عمرخیام» گرفته شده که گفته بود: «گور من در موضعی باشد که هر بهار باد شمال بر من گل افشانی کند.»
اين نمای فيرزوهای رنگ که از لقب «نيشابور شهر فيروزه» رنگ گرفته را بيست رباعی از سرودههای «خيام» جلوه داده است. انتخاب اين رباعیها به صلاحديد و با نظر استاد «جلالالدين همائی» بوده. اين بيست رباعی در بخش بيرونی لوزيها، و روی هر لوزی، دو رباعی به خط شکسته و تعليق به صورت درهم و کوچک و بزرگ، و از نظر تزیینی با کاشی معرق، نماسازی شده است.
البته میدانید که «خط نویسی» و یا استفاده از هنر خطاطی در تزیینات بناهای ایران همیشه اهمیت فراوان داشته است، ولی استفاده از خط نستعلیق شکسته در تزیین بنا برای اولین بار در تاریخ هنر ایران، در همین بنای آرامگاه «عمرخیام» انجام گرفت، و از آن پس بود که این سبک و شیوه متداول شد. خطاط این رباعیها استاد «مرتضی عبدالرسولی» است.
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟
پس در همه دهر یک مسلمان نبود.
ابوعلی سینا
از بناهای معروف و بیشتر شناخته شدۀ دیگری که به طراحی و نظارت مهندس «هوشنگ سیحون» ساخته شده، یکی هم بنای آرامگاه «ابوعلی سینا» در همدان است. این بنا نخستین اثری است که «هوشنگ سیحون» در ۲۵ سالگی، هنگام تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار) ارائه میدهد.
او در مسابقهای که «انجمن آثار ملی» آن زمان به مناسبت بزرگداشت هزاره بوعلی سینا، از سوی یونسکو برپا میکند، جایزه اول را بهدست میآورد. جایزهای که ساختن آرامگاه بوعلی سینا بود و ساختمانی که در بیست و هشت سالگی او آغاز و در سی سالگیاش به پایان میرسد.
این بنا برداشتی از برج «قابوسبن وشمگیر» در گنبد قابوس است و هر یک از ستونهای سنگی و مدور جلوی آرامگاه این حکیم و دانشمند ایرانی، نشان دهندۀ گذشت یک قرن از زندگی اوست.
مهندس «هوشنگ سیحون» را مرد بناهای ماندگار گفتهاند. شاید اینطور به نظر برسد که تخصص او در طراحی و ساختن بناهای یادبود بر مزار بزرگان تاریخ و ادب و هنر است. ولی در کارنامۀ فعالیتهای او به عنوان مهندس طراح، ساختمان «بانک سپه» در میدان توپخانۀ تهران را هم داریم. ساختمانی که در سال احداث آن کاری مدرن محسوب میشد و در شکل ظاهری خود، که از بتون است، حس و دریافتی از استحکام و اطمینان و پابرجایی را در بیننده به وجود میآورد.
ولی با این وجود «هوشنگ سیحون» نامی است که با بناهای تاریخی و فرهنگی عجین شده. به جز نمای آرامگاه «عمرخیام» و «ابوعلی سینا»، طرح موزۀ «نادرشاه افشار» نیز از اوست.
او که حتی مصالح ساختههای خویش را منطبق با خصوصیت شخصیتی و زندگی هر یک از بزرگان انجام میدهد، در کتاب«نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه «نادرشاه افشار» مینویسد:
«ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقۀ «کوه سنگی» در مشهد، مشهور به سنگ هرکاره است. این سنگ یکی از مقاومترین سنگهایی است که در ایران وجود دارد. دلیل این انتخاب، اشاره به صلابت و عظمت نادرشاه افشار است.»
توجه مهندس «سیحون» به روحیه و زندگی نادر افشار را نیز در این اشاره او میبینم که میگوید: «شکل کلی و مقبرۀ «نادر»، شکل شش ضلعی متناسبی است که شکل سیاه چادرها را تداعی میکند. دلیل این امر همین نکته است که نادر، به جای کاخ در زیر چادر زندگی میکرده است.»
از دیگر آثار ماندگار و تاریخی مهندس «هوشنگ سیحون» در مشهد یکی هم طرح و اجرای «موزه توس» است که در سال ۱۳۴۷ انجام شد و اینک جزو میراث فرهنگی ایران محسوب میشود.
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
چون آب برآمدیم و چون باد شدیم
زمین با همۀ آنچه که در خود و بر روی خود دارد، در ضمن میتواند بوم سادۀ نقاشی کسی مثل مهندس «هوشنگ سیحون» هم باشد. وسعتی که در گسترۀ جغرافیایی ایران آن، قلم توانا و ذوق طراحی او نقش هایی به یاد ماندنی و ماندگار به جا گذاشته. در اینجا و در ادامۀ معرفی مهندس «سیحون»، به چند اثر هنری تاریخی دیگر که ساخته و برآمده از ذوق و همت اوست میپردازیم.
«هوشنگ سیحون» پیشرو، و صاحب سبک در هنر معماری معاصر ایران است. دومین مرحلۀ شکوفایی و درخشش معماری ایران با او آغاز میشود. جدا از آثاری چون بنای آرامگاه مشاهیری چون «عمرخیام» در نیشابور و «ابوعلی سینا» در همدان، و ساختمان موزههای «توس» و «نادرشاه افشار» در مشهد، ساختمان «مجلس سنا» در تهران (مجلس شورای اسلامی کنونی) طرح و احداث بناهای آرامگاه «کلنل محمدتقیخان پسیان» سردار آزادۀ خراسانی، و مقبره زیبای «کمال الملک» نقاش معروف و چیرهدست ایرانی در نیشابور نیز از اوست.
اشاره و پرداختن به تمام آثار مشهور و معروف او که با خشت و خاک و آجر و سیمان، تاریخ را میسازد و هویت میبخشد البته در حوصله این مقال نمیگنجد. آنچه که اما از کارهای ارزنده ی او نسبت به دیگر آثارش برای کاتب این روایت جلوه گرتر است و جای خاصی دارد، نجات و احیای مقبرۀ «عارف قزوینی» در همدان است.
او در نامهای که به فصلنامۀ «ره آورد» که به سردبیری ومدیریت «حسن شهباز» در آمریکا چاپ و منتشر میشود، در جهت آگاهی خوانندگان آن نشریه نسبت به مطلبی که در آن نوشته شده بود: «مزار عارف درهم ریخت و علامت سنگ او از میان رفت و اهالی همدان در جستجوی آن بودند تا اثری بیابند و معلوم نشد که چه شد!» مینویسد:
«متاسفانه این مطلب کمی دور از واقعیت است. بنده به مناسبت اینکه مهندس طراح و موجد تجدید بنای آرامگاه بوعلی در همدان هستم، باید به عرض برسانم که گرچه در آن موقع بعضی از مسئولین امر موافق نبودند در تجدید بنای اصلی، اثری از مزار «عارف» باقی بماند، ولی اینجانب با تتبع شخصی و مسوولیت مستقیم ترتیب جابجایی مزار شاعر بزرگ، و دستور سنگ مناسبی را دادم که اینک در محل خود پابرجا است. بنا به کارنامۀ آثار ملی، تالیف دکتر «حسین بحرالعلومی»، در حیاط شرقی آرامگاه روبروی در ورودی و مقابل خیابان بوعلی، قبر شاعر ملی ایران «ابوالقاسم عارف قزوینی» قرار دارد و بر روی سکویی مربع که هر ضلع آن حدود یک متر است، سنگ مرمری است که با خط نستعلیق زیبا بر آن نقر شده:
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ زندگی، همه در دردسر گذشت
* * *
پانویس:
این مطلب در یادمان ۸۲ سالگی مهندس هوشنگ سیحون در اردیبهشت ۱۳۸۳ نوشته و در سایت راوی حکایت باقی منتشر شده بود.
هوشنگ سیحون در خرداد ۱۳۹۳ درگذشت. یادش همچون بناهای یادگارش، ماندگار باد.
* * *