الهه: غروب

الهه غروب

غروب
شعر: پرویز وکیلی
خواننده: الهه

تنگه غروبی دلم گرفته
به سینه‌ی من غمی نهفته
گشوده چشم زهره چه زیبا
نظر کُند او بر آسمانها
به گوشم از گلدسته‌ها
در این غروب غم‌فضا
آید صدایی، بانگی دل‌آرا
آید بانگی دل‌آرا

کی کرده پرپر آن گل که چیده
یارم بیگناه از من رمیده
غروبه وقتِ دعا رسیده
تو ای خدای آسمون، عشق من‌و به من رسون
که مشکل من کُنی تو آسون یارب کُنی تو آسون

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

error: Content is protected !!