برق و خرمن
شعر: کریم فکور (معینی کرمانشاهی)
آهنگ: همایون خرم
خواننده: پروین
با قلبی پُر خون،
با رنجی افزون
دهقانی به صد دوندگی
روز و شب به شوقِ زندگی
بذری در جُلگهای پراکند
غافل از حوادث و بلا
با دستی به زحمت آشنا
در صحرا بساطِ خِرمن افکند
برآمد از دریا
به جانبِ صحرا
سیهتر از شب، ابرِ دودآسایی
به هرطرف زد برقِ آتشزایی
چو فتنه برخیزد
جهان بههم ریزد
ز قضا، که بُوَد خبرش!؟
که حذر کُند از خطرش!؟
به جانِ خِرمن افتاد
همچون دلِ من، سوزان شرری
بلا کشیده دهقان،
دیگر نکُند آهش اثری
ای بـرقِ بلا که آفت جانی
غافل تو چرا ز رنجِ نـاتوانی
منم همان دهقان
ز بخت خود گریان
به ناگهان برقِ نگاهِ تو آتش زد
که خرمنِ عشق و امید من افروزد
چو فتنه برخیزد
جهان به هم ریزد
* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانههای ماندگار
* * *