شبهای تهران
شعر: کریم فکور
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: پروانه (نمازی)
شبهای تهران، میکند پنهان
صحنۀ بسیار، از چشم انسان.
زین شبهای تار، مانده یادگار
راز بیشمار، بهر عاشقان.
هرشب این سرزمین پر ز ماجراست
یکسو عیش و طرب، یکسو رنج و تعب
برخیزد همه شب غوغای تهران
قلب یار بیقرار، کام او رواست
عاشق در همه حال، باشد فکر وصال
بر او داده مجال، شبهای تهران
یاران جام باده بر دست دارند
هر شب چون ماه و پروین بیدارند
ای که چون من بیداری
مستی خود یاد آری
چون شنوی بانگ مستان
منتظری روز آید، عقدۀ دل بگشاید
این شب غم یابد پایان.
شبهای تهران، میکند پنهان
صحنۀ بسیار، از چشم انسان.
زین شبهای تار، مانده یادگار
راز بیشمار، بهر عاشقان.
* * *
باز خوانی ترانهٔ «شبهای تهران» با صدای «پروانه»
* * *