در کنار حضور «سرود ملی» که از قرار مثل «پرچم» کشور، جایگاهی ویژه و رسمی دارد و از آداب و تشریفات هر مملکت بهشمار میآید، «اشعار وطنی» یا سرودههایی که شاعران در طول تاریخ ادبیات هر کشور در تعریف و ستایش از مرز و بوم میهن سرودهاند نیز وجود دارد.
سرودههایی که یا از شدت حس وطنپرستی شاعر، گاه به سراشیب تند ناسیونالیسم و خود نژاد برتر بینی افتاده، و یا در مقطع خاصی از زمان و وقایع تاریخی، و در جهت تهییح و به همت و غیرت وا داشتن ملت در انجام وظیفۀ حفظ خاک و احترام به مام وطن به نظم کشیده شده است.
اشعاری از ایندست، غالبا توسط شاعران متقدم و بیشتر در سبک کلاسیک و در وزن و قافیههای مطنطن و با کلامی شسته رفته و فاخر سروده و خلق شدهاند.
ترانههایی که در تعریف و توصیف و دلتنگی برای «شهر»ی مشخص سروده و اجرا شده، مثل «اشعار وطنی»، در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان و به زبانهای مختلف وجود داشته و دارد. یکی از قدیمیترین ترانههایی از ایندست و شاید شناختهترین آنها ترانۀ «نیویورک نیویورک» با صدای «فرانک سیناترا» است که حتما شما هم شنیدهاید.
گفتن ندارد که کشور خودمان ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. گرچه برخی از شهرها مثل «شیراز» و «اهواز»، و این اواخر بهطور چشمگیری «آبادان»، بیشتر از دیگر شهرها مورد توجه ترانهسرایان بوده، و در ترانههای محلی، نام شهرستانهای کوچکتری مثل «بیرجند» و «جهرم» و «کازرون» را میشنویم [+]، ولی بالاخره این «تهران» است که بیشترین آمار ترانههایی از آندست را که گفتیم بهخود اختصاص داده. [+]
علت بیشتر بودن ترانههایی که در توصیف و تعریف شهر «تهران» سروده و خوانده شده البته پایتخت بودن این شهر نیست، بلکه به نظر میرسد که بافت اجتماعی این شهر که مجموعهای از گونهگونی قومیتها و زبان و فرهنگهای موجود در ایران است، و همچنین شکل و ساختار شهرسازی تهران که آمیختهای از سنت و نوگراییست، و مهمتر از این، شاید ضرباهنگ زندگی و ویژگیهای کلانشهری آن است که دست ترانهسرا را در سرودن و پرداختن باز میگذارد. آنچنانکه ویژگی «بهار شیراز» و جریان و جاری بودن «رود کارون» از میان شهر «اهواز» و ساحل و اسکههای «آبادان» و غروبهای تماشایی «بندر» دستمایۀ ترانهسرایان برای صدور اینهمه ترانه قرار گرفته و میگیرد.
یکی از قدیمیترین ترانههایی که مشخصا در باره شهر تهران سروده و اجرا شده، ترانۀ «شبهای تهران» است که اول بار خوانندهای بهنام «پروانه» آن را خواند. (این «پروانه» همان خوانندهای است که اول بار نیز ترانۀ معروف «مرا ببوس» را خواند. ترانهای که ما بیشتر آن را با صدای «حسن گلنراقی» شنیدهایم.) [+]
ترانۀ «شبهای تهران» با سرودهای از «کریم فکور»، آهنگ «مجید وفادار» و صدای «پروانه» از آن ترانههای اگر نگوییم نایاب، ولی خیلی کمیاب است که کمتر کسی آن را شنیده و بهیاد دارد.
بخشی از این ترانه را چند سال پیش در فیلم «آب و آتش» ساختۀ «فریدون جیرانی» با بازی خوب «پرویز پرستویی» و «لیلا حاتمی» شنیدیم. در صحنهای که «فریماه فرجامی» در نقش مادری شوریدهسر و پریشان احوال، همراه با صدای آوازی که از گرامافونی قدیمی پخش میشود، در میان اتاق خود که در و دیوارش مزین به تابلوهای نقاشی قهوهخانهای و گلیم و جاجیمهای رنگی و دستباف است، ذر حال و فضایی مالیخولیایی، نشسته و سیگار میکشد. آن صدا از گرامافون، صدای «پروانه» است که دارد ترانۀ «شبهای تهران» را میخواند.
این ترانه را بعدها «پری ملکی» خواننده و مدرس موسیقی در ایران، بازخوانی کرد که به نوعی نجات این ترانه از دست فراموشی و خاموشی بود.
ترانۀ «شبهای تهران» با آن صدای زنگدار و خستهای که «پروانه» میخواند، جنسی از صحنۀ آغازین فیلم «خشت و آئینه»ی [ابراهیم گلستان] دارد و رنگی به رنگ فیلم «زیر پوست شب» [فریدون گله]، و طعم تلخ صحنۀ پایانی فیلم تنگنا [امیر نادری] را.
به کلام دیگر ترانۀ «شبهای تهران» فقط کلام و صدا و آهنگ نیست، تعدادی عکس سیاه و سفید و قدیمی است از شبهای تهران. درست مثل همان فیلمهای سیاه وسفیدی که گفتم. برای دیدن و حس آن، باید آن فیلمها را دیده باشی. باید شتاب گذر این شبهای پر تب و تاب را در آن شهر از سر گذرانده و تاب آورده باشی. و باید که به هر دلیل، اینهمه سال را از آن شهر و آن شبها دور و پرت افتاده باشی.
شبهای تهران، میکند پنهان
صحنۀ بسیار، از چشم انسان.
زین شبهای تار، مانده یادگار
راز بیشمار، بهر عاشقان.
هرشب این سرزمین پر ز ماجراست
یکسو عیش و طرب، یکسو رنج و تعب
برخیزد همه شب غوغای تهران
قلب یار بیقرار، کام او رواست
عاشق در همه حال، باشد فکر وصال
بر او داده مجال، شبهای تهران
یاران جام باده بر دست دارند
هر شب چون ماه و پروین بیدارند
ای که چون من بیداری
مستی خود یاد آری
چون شنوی بانگ مستان
منتظری روز آید، عقدۀ دل بگشاید
این شب غم یابد پایان.
شبهای تهران، میکند پنهان
صحنۀ بسیار، از چشم انسان.
زین شبهای تار، مانده یادگار
راز بیشمار، بهر عاشقان.
* * *
شهر «تهران» در ترانههای ایرانی (مجموعه ترانهها)
* * *