خنده، خنده
شعر: کریم فکور
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: الهه
خنده، خنده، خنده، شد بر لبت زیبنده
گویی که لبخند تو آتش به جان افکنده
شد کار من شب و روز ناز تو را کشیدن
دانی دلم چه خواهد؟ شهد از لبت چشیدن
از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن
دیده، دیدد، دیده، چون روی تو ندیده
چشمان تو چه خواهد از این دل رمیده
این جان که روزگاری بار غمت کشیده
در سایهی تو ای سرو، چون سبزه آرمیده
دور از لب تو ای یار، آخر به لب رسیده
دسته، دسته، دسته، گل بر سرت نشسته
دردا که چشم مستت قلب مرا شکسته
آسان دهد گواهی بر حال زار و خسته
اشکی که در دو چشمم دور از تو هاله بسته
بازا که رشتهی جان بیتو ز هم گسسته
● اجرای این ترانه را در فیلم «مردی که رنج میبرد» در اینجا ببینید.
* * *