دل پریشان (مرا رها کن) [+]
شعر: محمدعلی شیرازی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: عهدیه
ترانه فیلم: دنیای پر امید
مرا که با تو شادم پریشان مکُن
بیا و سیل اشکم به دامان مکُن
بیا، بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم، ز غم جدا کُن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان، مرا رها کُن
رمیده جان و دلشکسته
منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جوانی
نشسته ناامید و خسته
شکستهای دل مرا، بگو چرا به سنگ غمها!؟
از این قفس کجا گریزم که همچو مرغی شکستهبالم
نمیدانم ز غم چه گویم اگر بپرسد کسی ز حالم
فلک به سنگ کینهها، شکسته قامت مرا
مگر چه کردهام خدایا!؟
شکستهسر، شکسته پا، ز عشق و زندگی جدا
کنون کجا روم خدایا!؟
مرا که با تو شادم پریشان مکُن
بیا و سیل اشکم به دامان مکُن
بیا، بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم، ز غم جدا کُن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان، مرا رها کُن
* * *