
به کنارم بنشین
شعر: رهی معیری
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: منوچهر سخایی ـ دلکش
ترانه فیلم: شرمسار
بنشین ای گل، به کنارم بنشین!
سوز دل میدانی، بنشین تا بنشانی، آتش دل را
یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم
ماه من! به دامنم بنشین کز غمت ستارهبارم
شکوهها ز دوریت هر شب با مَه و ستاره دارم
من چه باشم؟ بستهٔ بندت
نیمهجانی، صید کمندت، آرزومندت
از غمت چون ابر بهارم
ای به از گلهای بهاری روی دلبندت
ای شمع طرب، سوزم همه شب،
بنشین که شود طی شب تارم
بنشین! به کنارم بنشین!
مرو، مرو که بیتابم من
درون آتش و آبم من
دامنم، ز اشکِ غم تَر باشد
خارم ای گل، بستر باشد
بیا بیا که نوشم جامی
ستانم از دهانت کامی
طرهٔ تو بوسهباران سازم
گه جان یابم
گه جان بازم
مه فتنهگرم، چه روی ز برم؟
چون ز دلداری آمدی باری
تا به پایت جان بسپارم، بنشین!
* * *