وداع
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانهها)
وداع
میروم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانهی خویش
به خدا میبرم از شهر شما
دل شوریده و دیوانهی خویش
میبرم، تا که در آن نقطهی دور
شستشویش دهم از رنگِ گناه
شستشویش دهم از لکهی عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه
مییرم تا ز تو دورش سازم
ز تو، ای جلوهی امیدِ محال
میبرم زندهبگورش سازم
تا از این پس نکند یادِ وصال
ناله میلرزد، میرقصد اشک
آه، بگذار که بگریزم من
از تو، ای چشمهی جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
به خدا غنچهی شادی بودم
دستِ عشق آمد و از شاخم چید
شعلهی آه شدم، صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
میروم، خنده به لب، خونیندل
میروم، از دل من دست بدار
ای امیدِ عبثِ بیحاصل
فروغ فرخزاد
تهران مهر ماه ۱۳۳۳
از مجموعهی «اسیر»
* * *
بازگشت به «یادنامهٔ فروغ فرخزاد»
* * *