بنان: مشتاق و پریشان

غلامحسین بنان مشتاق و پریشان

مشتاق و پریشان
شعر:‌ سعدی
آهنگ: علینقی وزیری
خواننده: غلامحسین بنان

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورتِ بی‌جان بودم

نه فراموشیم از ذکرِ تو خاموش نشاند
که در اندیشه‌ی اوصاف تو حیران بودم

بی‌تو در دامنِ گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه‌ی خارِ مغیلان بودم

زنده می‌کرد مرا دمبدم امیدِ وصال
ورنه دور از نظرت کُشته‌ی هجران بودم

به تولّایِ تو در آتشِ محنت چو خلیل
گوییا در چمنِ لاله و ریحان بودم

تا مگر یک نَفَسم بوی تو آرد دمِ صبح
همه شب منتظر مرغِ سحرخوان بودم

سعدی از جور فراقت همه روز این گوید:
عهد بشکستی و من بر سرِ پیمان بودم

غزلهای سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی،‌ انتشارات سخن، چاپ اول،‌ ۱۳۸۵،‌ صفحه ۲۱۱ و ۲۱۲

* * *

error: Content is protected !!