شعرهای یدالله رویایی
سروده و صدا: یدالله رویایی
موسیقی متن: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۶
میوههای ملال
تو میگریزی و من در غبار رویاها
هزار پنجره را بیشکوه میبندم
به باغ سبز نوید تو میسپارم خویش
هزار وسوسه را در ستوه میبندم
تو میگریزی و پیوند روزهای دراز
مرا چو قافلهی سنگ و سُرب میگذرد
درنگ لحظهی سنگین انتظار چو کوه
به چشم خستهی من پای درد میفشرد
تو میگریزی چونان که آب از سر سنگ
ز سنگ لال نخیزد نه شکوه، نه فریاد
تو میگریزی چونان که از درخت، نسیم،
درخت بسته نداند گریختن با باد
تو میگریزی و با من نمیگریزی، لیک
غم گریز تو بال شکیب میشکند
چو از نیامدنت بیم میکُنم، با من
نگاه سبز تو نقش فریب میشکند
بیا که جلوهی بیدار هر چه تنهاییست
به نوشخند گوارای مهر خواب کنیم
به روی تشنگی بیگناه لبهامان
هزار بوسهی نشکفته را خراب کنیم
تو میگریزی اما دریغ! میماند
خیال خستهی شبها و میوههای ملال
اگر درست بگویم نمیتوانم باز
به دست حوصله بسپارم آرزوی وصال
از مجموعهی «من از دوستت دارم»
* * *
بازگشت به مجموعه اشعار «یدالله رویایی»
* * *