گریه چه حاصل
آهنگ و شعر: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی
حیف از آن نغمههایی که برات سرودم
حیف از آن شکوههایی که ز غم نمودم
وه چه شبها که در کوی تو نامهربون
شاهد ظلم و جور و ستم تو بودم
از چه به ناگه ز من بُریدی
از من غمگین مگر چه دیدی
همچو خیال از برم گذشتی
دو چشم خونبار من ندیدی
وه که چه شبها در انتظارت
چشم و دلم بوده بیقرارت
خنده زدی عشوهکنان دلم ربودی
یک دو شبی هم به کنار من تو بودی
درد و دریغا که به من وفا نکردی
رفتی و در بَر رقیبم آرمیدی
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد
یادت میاد که وقتی عزم سفر میکردی
میگفتی میری اما دوباره بر میگردی
دل خوشه از وعدهایت که بیایی
چشم من خیره بر ره جدایی
مانده ای بی وفا بگو کجایی
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد
* * *ترانهشناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *