
«ژان لوگ گودار» فرانسوی یکی از اولین کسانی بود که در مقام کارگردان، «سینمای آوانگارد» یا «پیشرو» را در تاریخ سینما پایهگذاری کرد. جملهای معروف از اوست که گفته: «هر داستان باید که شروع، نقطۀ اوج و پایانی داشته باشد، ولی لزوما اینطور نیست که این سه به همین ترتیب و پشت سر هم بیایند.»
ولی راستش را بخواهید بعضی حکایات است که انگار بایستی آنها را از اول اولش گفت. مثلا همین داستان نیمه بلند «آقای چوخ بختیوخ» به روایت «طیفور بطائی» از انتشارات «اندیشه» در شهر گوتنبرگ سوئد.
* * *
«ماجراهای آقای چوخ بخت یوخ»
بخش اول
نوشتهی: طیفور بطائی
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۲
ما به این در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
ماجراهای «آقای چوخ بختیوخ» شرح گمشدگی، استحاله یافتن و بحران هویت خانوادهای است که از ایران اسلامی شده به پناهندگی به اروپا میآیند. روایتی گرچه به طنز، ولی سخت تلخ و گزنده که شاید به نوعی حدیث نفس بعضی از ما و یا کسانی از دور و بریهای ما هم میتواند باشد.
* * *
ماجراهای آقای چوخ بختیوخ (بخش دوم)
* * *