نازنین من
شعر: کریم فکور
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش
نازنین من نشود رام دگری
بر زبان خود نبرد نام دگری
وای اگر خورد مَهِ جرعهنوش من
در غیابِ من می از جام دگری
کس ندارد خبر از آنچه میان من و اوست
صحبت عشق و وفا وردِ زبان من و اوست
گریهها همچو مینای می در گلو دارم
چکنم، دولتِ وصلش را آرزو دارم
تا کی سوزم؟ تا کی سازم؟
من که در لوح دل نفش او دارم
چون در خلوت یابد بازم
با دو چشم مستش گفتگو دارم
آن گل از پرتو این و آن
کی به خود هر زمان رنگِ دگر میگیرد
گرچه بر هر کجا بگذرد
جای خود در قلبِ اهل نظر میگیرد
ای پری مدهوشم، جرعه چون مینوشم از شراب عشقت
در راهت جان بازم، روز و شب میسازم با عذاب عشقت
شد پرستیدنِ آن روی مَهت آیینم
خوشه از خرمن آن عشق تو برمیچینم
* * *