عشق و مستی
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: حبیبالله بدیعی
خواننده: رویا
مستِ عشقم تا که هستم
آن که بُرد این دل ز دستم
عشق مرا در سینه دارد
سینه مگو، آیینه دارد
آن که در چشم سیاهش
دیدهام راز نگاهش
گرچه بسی دلخسته دارد
تنها به من، دل بسته دارد
تا دلی از عشق او دیوانه دارم
کی نظر بر ساغر و پیمانه دارم
شادی من، مستی من، هستیام باشد از او
گریهی من، خندهی من، مستیام باشد از او
هر زمان بینم پریشان گشته آن آشفتهمو
دل شود آشفتهتر از خرمن گیسوی او
چون ز دستش میبنوشم
سوزد آن می عقل و هوشم
* * *