نام به گوش آشنای مهندس «همایون خُرم»، از دیروز تا همیشۀ تاریخ موسیقی معاصر ایران، با مجموعهای از خاطرهانگیزترین ترانههایی که شنیدهایم پیوند داشته و پیوسته خواهد بود.
یکی از شناختهترین ترانههایی که با آهنگی از ساختههای او جاودانه شده، ترانۀ «غوغای ستارگان» است. مجموعهای فراهم از این ترانه را در اجراهای متفاوت و با صدای خوانندگان مختلف بشنوید.
ترانۀ «غوغای ستارگان» که ما آن را بیشتر با عنوان «امشب در سر شوری دارم» بهجا میآوریم، در اصل خود، «ترانهای سیاسی»، یا از جمله «ترانههای معترض» نبوده و نیست.
اما چون یکی از جمله ترانههایی است که به تکرار و بسیار در سلول و بندهای عمومی، توسط زندانیان سیاسی زمزمه و خوانده شده، جایگاهی ویژه نیز در «ترانههای زندان»، و ترانه ـ سرودهای زندانیان سیاسی یافته است.
مهندس همایون خُرم، در کتاب خاطرات خود که اخیرا انتشار یافته، ماجرای چگونگی خلق این ترانه را با شرح آشناییاش با «پروین»، خوانندۀ این ترانه آغاز کرده و مینویسد:
« . . . روزی خانم «توران مهرزاد» تلفن کردند و گفتند با هم قراری بگذاریم تا ایشان یکنفر را بهعنوان خواننده به من معرفی کنند و ما با هم آشنا شویم. ایشان خانمی را بهنام «پروین نوری» به من معرفی کردند و از من خواستند که صدای ایشان را امتحان کنم.
صدای ایشان را شنیدم و دیدم که بهظاهر «دلکشوار» میخوانند و البته تفاوتهای زیادی هم وجود داشت. اما صدا، صدایی بود که بههرحال امکان میداد با آن کار شود.
به خانم مهرزاد گفتم: «صدای ایشان صدایی است که انشاالله بتوانیم با آن کار کنیم؛ اما من شرایطی دارم و آن، اینکه ایشان در حضور شما قول بدهند که از کارهایی مثل شرکت در مجالس دیگر، غیر از رادیو، خودداری خواهند کرد. البته نمیگویم که آن کارها بد است ولی با شرایط بنده مناسبتی ندارد و ایشان صرفا آهنگهای بنده را برای رادیو خواهند خواند.»
خانم مهرزاد هم گفتند: «نه، ایشان خودشان هم اصلا اهل اینگونه فعالیتها نیستند و در بانک بازرگانی شاغل هستند و در همانجا هم کارمند خیلی جدی و منضبطی هستند و فقط میخواهند استعداد و هنر خود را پرورش دهند. بههمین دلیل هم از من خواستهاند که ایشان را به شما معرفی کنم. . .»
قبول کردم و این شروع همکاری من با خانم پروین و اجرای دهها و شاید قریب به صد آهنگی بود که با هم اجرا کردیم. اولین آهنگی به ایشان دادم، ترانهای بود با کلام شادروان «کریم فکور». دومین، احتمالا آهنگی بود به نام «قلب عاشقان» که شعر آن از «تورج [نگهبان]» عزیز بود. پس از آن، آهنگهای «برق و خرمن» با شعری از «معینی کرمانشاهی» و آهنگ «یک نفس ای پیک سحری» باز با شعری از زندهیاد «کریم فکور». . .»
میدانیم که ترانه، از ترکیب «نوای موسیقی» و «کلام ترانهسرا» شکل میگیرد و با «صدای خواننده» عرضه میشود. آهنگسازانی که بر شعری سروده شده و آماده، ملودی بنویسند و آهنگ بگذارند، کم نیستند، ولی پیشینۀ «ترانهسازی در ایران» را که نگاه کنیم میبینیم ترانهسرایانی که بر آهنگی از پیش آماده و ساخته شده، کلام گذاشتهاند بیشتر بودهاند.
بهنظر می رسد عرف ترانهسرایی در ایران این بوده و هست که اول آهنگی ساخته شود و سپس ترانهسرا با شنیدن آن، شعرش را بسراید. مهندس همایون خُرم در ادامۀ خاطراتش از خلق ترانۀ «غوغای ستارگان» مینویسد:
« . . . یکروز آقای «فکور»، به من مراجعه کردند و گفتند که قرار شده است ایشان شعر دیگری بر روی یکی از آهنگهای جدید من بگذارند. چون گاهی رادیو به آهنگساز ابلاغ میکرد که در این ماه فلان شاعر روی آهنگ شما شعر میگذارد و به ترانهسرا هم رونوشت میدادند که به فلان آهنگساز مراجعه کنید. به هرحال، اینبار نوبت همکاری مشترک آقای کریم فکور و بنده شده بود.
آقای فکور به من مراجعه کردند و قراری با هم گذاشتیم که حدود دو هفتۀ دیگر ایشان مراجعه کنند و کارها را انجام دهیم. ایشان در روز موعود مراجعه کردند و من متاسفانه چیزی نساخته بودم، یعنی نتوانسته بودم که بسازم. مجددا با ایشان قرار دیگری برای ده روز بعد گذاشتیم و ایشان در روز مقرر به منزل ما آمدند. متاسفانه اینبار نیز هنوز کار مورد نظر و دلخواه خودم را نساخته بودم. ایشان متوجه شد و در چهرهشان مقداری ناراحتی را میشد ملاحظه کرد. از جیب خود کاغذی درآوردند و روی آن مطالبی نوشتند و هنگام خداحافظی گفتند: «خواهش میکنم پس از رفتن من این کاغذ را بخوانید.» و قرار آینده را گذاشتیم. پس از رفتن ایشان کاغذ را باز کردم و دیدم برای من شعری گفتهاند:
همایون خُرم فرشته نبود ـ نت خویش را هم نوشته نبود!
شاید همین سرزنش دوستانه و محبتآمیز ایشان، عامل و انگیزۀ قشنگی شد که بتواند احساس سازندگی مرا تشدید کند. و این باعث شد که من تا هفتۀ بعد آهنگی را ساختم. دفعۀ بعد که ایشان آمدند. آهنگ را با ویلون برایشان اجرا کردم و خیلی از آن لذت بردند؛ بهطوری که چند بار به من گفتند: «اگرچه ما را معطل کردی و چندین بار دست خالی ما را روانه کردی، اما اگر میدانستم قصد ساختن این آهنگ را داری، حاضر بودم خیلی بیشتر از اینها انتظار بکشم!».
این آهنگ همان «امشب در سر شوری دارم» بود که با سابقۀ بیش از چهل سال، همۀ مملکت آن را شنیدهاند و نسل همزمان ما، نسل بعد و نسل جدید واقعا به آن علاقهمند هستند و به گفتۀ دوستان، هنوز هم مانند آهنگی است که تازه ساخته شده باشد. حتی صفتهای خاصی به این آهنگ نسبت میدهند و از بسیاری شنیدهام که در نهایت محبت میگویند: «این اصلا سرود خاص ماست» یا «این آهنگ ما را به عوالمی میبرد که . . .». بعضی دیگر میپرسند: «این آهنگ چگونه به شما الهام شده . . .».
آهنگ «غوغای ستارگان» بلافاصله مورد محبوبیت و توجه جامعه قرار گرفت و برای خانم «پروین» هم که به بهترین وجهی آنرا اجرا کرد، شهرت و موفقیت دوچندانی به همراه آورد.» [غوغای ستارگان، خاطرات هنری مهندس همایون خرم، انتشارات جاویدان، ص. ۵۷ تا ۶۰]
امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
رازی باشد با ستارگانم
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گوئی دورم
از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمانها غوغا فکنم
سبو بریزم، ساغر شکنم
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گوئی دورم
با ماه و پروین سخنی گویم
وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها
جان یابم زین شبها
ماه و زهره را به طرب آرم
از خود بیخبرم ز شعف دارم
نغمهای بر لبها
نغمهای بر لبها
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گوئی دورم
امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
رازی باشد با ستارگانم
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گوئی دورم
* * *
برگشت به فهرست آثار مهندس «همایون خُرم»
* * *
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۱) [آ ـ ث]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۲) [ج ـ ژ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۳) [س ـ غ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۴) [ف ـ ی]
* * *