شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ: مهرداد آسمانی
خواننده: گوگوش
چلهنشین تو شدم، نبض زمین تو شدم
[مردهٔ بیدین همه، زنده به دین تو شدم]
ای همه این و آنِ من، آنِ تو، اینِ تو شدم
[به ساعتِ مرگِ غزل، تلخآبهای جایِ عسل]
[بر حلقهٔ نفرین شده، تنها نگین تو شدم]
[بیبال و بی پر در سفر، از هر چه سایه خستهتر]
[هر خط آخر پشتِ سر، تا اولین تو شدم]
[من بهترین تو شدم]
[ای حس از بر شدنی، ای خط به خط نوشتنی]
[در زنگِ از خود رد شدن، صد آفرین تو شدم]
نور تو نردبانِ من، از ته تاریکیی «تن»
مُردهٔ بیدین همه، زنده به دین تو شدم
ای تو به شعرم آمده، از تو که کم نکردهام
اینهمه دستکم نبین، که کمترین تو شدم
به جُرم بیستارگی، شب همهشب به سادگی
کُشته شدم، زنده شدم، ستارهچین تو شدم
ای تو همیشه سفری، از همهام بیخبری
من که به کوچه میزدم، خانهنشین تو شدم
چلهنشین تو شدم، نبض زمین تو شدم
ای همه این و آنِ من، آنِ تو، اینِ تو شدم
* * *
این دکلمه ترانه در ساندکلود
* * *
دکلمه ـ ترانههای «شهیار قنبری» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *