لرتا هایراپتیان همراه با همسرش عبدالحسین نوشین از آغازگران و نوآوران تئاتر ایران بود. او ۲۷ سال پیش در چنین روزی (هفتم فروردینماه) در پرتافتادگی غربت درگذشت. تا نگویند که از یاد فراموشانند، صدای آوازش را بشنویم که شرح پریشانی سروده وحشی بافقی را میخواند. یادش گرامیباد.
نرگس غمزهزنش، اینهمه بیمار نداشت
سنبل پُر شکنش، هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمیِ بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش، من بودم
باعثِ گرمی بازار شدش، من بودم
عشقِ من شد سببِ خوبی و رعناییِ او
داد، رسوایی من، شهرتِ زیباییِ او
بسکه دادم همهجا شرحِ دلاراییِ او
شهر پُر گشت ز غوغایِ تماشاییِ او
این زمان، عاشقِ سرگشته، فراوان دارد
کی سرِ برگِ منِ بیسر و سامان دارد؟
* * *
● برای شناخت بیشتر از شخصیت و زندگی بانو لرتا و عبدالحسین نوشین و ماجراهای عجیب و پیچیدهی زندگی ایشان، این پادکست در رادیو تراژدی را [در اینجا بشنوید.]
* * *