تاریخ سرایش «پس از من شاعری آید» از «سیاوش کسرایی» ۲۴ آذر ماه سال ۱۳۳۰ است (۷۱ سال پیش در چنین روزی). امروز در سالگشت سرایش این سروده، آن را با صدای شاعر بشنویم.
پس از من شاعری آید
که اشکی را که من در چشم رنج افروختم
خواهد ستُرد
پس از من شاعری آید
که قدر نالههایی را که گستردم نمیداند
گلوی نغمههای درد را
خواهد فشُرد
پس از من شاعری آید
که در گهوارهٔ نرم سخنهایم شنیده لایلای من
که پیوند طلایی دارد او با من
و این پیوند روشن قطرههای شعرهای بیکران ماست
ولی بیگانهام با او
و او در دشتهای دیگری گردونه میتازد
پس از من شاعری آید
که شعر او بهار بارور در سینه اندوزد
نمیانگیزدش رقص شکوفههای شوم شاخهٔ پاییز
که چشمانش نمیپوید
سکوت ساحل تاریک را چون دیدهٔ فانوس
و او شعری برای رنج یک حسرت
که بر اشکیست آویزان
نمیسازد
پس از من شاعری آید
که میخندند اشعارش
که میبویند آواهای خود رویش
چو عطر سایهدار و دیرمان یک گل نارنج
که میروبند الحانش
غبار کاروان های قرون درد و خاموشی
پس از من شاعری آید
که رنگی تازه دارد رنگدان او
زداید صورت خاکستر از کانون آتشهای گرم خاطر فردا
زند بر نقش خونین ستم
رنگ فراموشی
پس از من شاعری آید
که توفان را نمیخواهد
نمیجوید امیدی را درون یک صدف در قعر دریاها
نمی شوید به موج اشک
چشم آرزویش را
پس از من شاعری آید
که میروبد بساط شعرهای پیش
که میکوبد همه گلها به پای خویش
نمیگیرد به خود زیبایی پرپر
نگاه جستوجویش را
پس از من شاعری آید
که با چشمم ندارد آشنایی آسمانهای خیال او
و او شاید نداند
میمکد نشت جوانی را ز لبهای جهان من
و یا شاید نداند
غنچههای عمر ناسیراب من بشکفته در کامش
و یا شاید نداند
در سحرگاه ورودش همچو شب من رنگ خواهم باخت
پس از من شاعری آید
که من لبهای او را در دهان شعرهای خویش میبوسم
اگر چه او نخواهد ریخت اشکی بر مزار من
من او را در میان اشک و خون خلق میجویم
و من او را درون یک سرود فتح خواهم ساخت
۲۴ آذر ماه ۱۳۳۰
از مجموعه شعر «آوا»
* * *
یادنامهٔ «سیاوش کسرایی» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *