شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ ترانه از: محمد زمانی
تنظیم آهنگ: عبدی یمینی
ترانهخوان: داریوش اقبالی
بشنو از نی پای می
بشنــو از بالای نی
وقت از نی کَر شدن
وقت عریانتر شدن
گُم شدن، پیدا شدن
بی در و پیکر شدن
رد شو از هر نابلد
در عبور از فصل بد
رو به این بیمنظره
این غزلکُش، این جسد!
این همه بیخاطره
این همه بیپنجره
خیل خود جلادِ تلخ
این زُلالِ باکِـــره
تار یــار ما به دار
خلوتِ ما، بیحصار
مسلخ سبــزینهها
جنگل بیبرگ و بار
بشنو از نی پای می
بشنــو از بالای نی
بشنو از این زخم جان
بشنو از این، ناگـهان
بشنو از من، بیدریغ
در حضـــور غایبـان
رد شو از آوار برگ
رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زمهریر
رد شو از دیوار مرگ
پُر کُن از می، نای نی
بغض سیلآسای نی
بشنو از دلضربهها
بشنو از دریای نی
وقتِ از نی، کر شدن
وقتِ عاشقتر شدن
گُم شدن، پیدا شدن
وقفِ یکدیگر شدن
بشنو از نی پای می
بشنو از بالای نی
۱۹۸۸
Paris
شهیار قنبری در پانویس این شعر در کتاب صفحهٔ ۱۶۷ «دریا در من» [چاپ آمریکا] نوشته است:
« یک شهید دیگر. این اجرا را دوست نمیدارم. مثل این است که کودک زیبا و بیگناهت را به پرورشگاه بسپاری. یا در کوچه رها کنی!»
* * *
این دکلمه ترانه در ساندکلود
* * *
دکلمه ـ ترانههای «شهیار قنبری» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *