این تصویر از دستنوشتهٔ «ابراهیم گلستان» اولین بار در سایت فرهنگی «سهپنج» منتشر شد؛ با این توضیح که: «متن اندک زمانی بعد از مرگ فروغ فرخزاد نوشته شده است و تایید کنندهٔ علاقهٔ شدید [ابراهیم] گلستان به فروغ، و نشانگر اندوهاش از مرگ زود هنگام اوست.»
این یادداشت در ابتدای کتاب مجموعه داستان «جوی و دیوار و تشنه» نوشته شده است. در واقع «تقدیمنامچه»ای به دستخط نویسنده برای گلوریا فرخزاد [خواهر کوچکتر فروغ]، که نزدیکان خانوادگی او را «کولی» مینامیدند.
* * *
کولی.
فروغی که بتواند کتابی را به هدیه بگیرد نیست. او تو را دوست میداشت و من تو را دوست میدارم و این نسخه اول را به تو میدهم. فروغ همه این قصهها را خوانده بود. به جز چند سطر آخر «درختها» را [•] و همه قصه آخر را. اگر من به جای او رفته بودم او شاید نمیماند که چیزی بنویسد اما کاش من رفته بودم و اینها را که او نخوانده رفت و تنها با رفتنش بود که آنها نوشته شدند، او نوشته بود. اگر من میرفتم شاید او نمیماند اما من اگر ماندم، ماندم تا آنجا که بتوان او را در خودم زنده نگاه دارم. و اگر این زندگی است که نیست، باید اثری هم داشته باشد. اینست که در این بودن یا نبودن من آن چند سطر و آن قصه را نوشتم و این مجموعه را چاپ کردم و این نسخه را به نشان همه این کار و به جای دادن همه آن، به تو میدهم.
ا. گلستان
۲۵ شهریور ۴۶
پینوشت:
• چند سطر آخر داستان «درختها» که در متن به آن اشاره شده، این است:
باغبان ایستاده بود. گفت: ریشههای کاج حتم زخم خورده است، کاج، کاج پیش نیست. رفتنی است.
* * *
«یادنامهٔ فروغ فرخزاد» در سایت راوی حکابت باقی
* * *