حصار
هوشنگ ابتهاج (سایه)
(مجموعه ترانهها)
حصار
ای عاشقان ای عاشقان پیمانهها پر خون کنید
وز خون دل چون لالهها رخسارهها گلگون کنید
آمد یکی آتشسوار، بیرون جهید از این حصار
تا بر دمد خورشید نو٬ شب را ز خود بیرون کنید
آن یوسفِ چون ماه را از چاهِ غم بیرون كشید
در كلبهی احزان چرا این نالهی محزون كنید
از چشم ما آیینهای در پیش آن مهرو نهید
آن فتنهی فتانه را بر خویشتن مفتون كنید
دیوانه چون طغیان کند زنجیر زندان بشکند
از زلف لیلی حلقهای در گردن مجنون کنید
دیدم به خواب نیمهشب خورشید و مه را لب به لب
تعبیر این خواب عجب ای صبحخیزان چون کنید
نوری برای دوستان، دودی به چشم دشمنان
من دل بر آتش مینهم، این هیمه را افزون كنید
زین تخت و تاج سرنگون تا كی رود سیلاب خون؟
این تخت را ویران كنید، این تاج را وارون كنید
چندین که از خم در صبوح خون دل ما میرود
ای شاهدان بزم کین پیمانهها پر خون کنید
تهران ـ خرداد ۱۳۵۷
از مجموعه »یادگار خون سرو»
* * *
یادنامهی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)
* * *