داود مقامی:‌ فراق تو

داود مقامی فراق تو

فراق تو
شعر: سعید مهناویان
آهنگ: مصطفی اسلامی
خواننده: داود مقامی

(وای از عاشقی و بختِ سیاه
آه از دلِ مهرویان، آه)

شکوه بسی از این بخت خود بر نگه مستت دارم
جان آمد بر لب از فراق تو
دلبر افسونکارم بنگر سرخی چشم خونبارم
چون گریم هرشب از فراق تو
می‌نالد این دل زار از هجرانت روز و شب
می‌سوزد گونه‌ی گلگونِ من از سوز تب
آهم بَر آمد از فراق تو
چون شبنم قطره‌ی اشکم می‌غلطد بر دو لب
می‌بینم چهره‌ی خندانت در هذیانِ تب
صبرم سر آمد از فراق تو
. . .
. . .

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *

داود مقامی:‌گریزان

داود مقامی گریزان

گریزان
شعر: فیروز برنجیان
آهنگ: فیروز برنجیان
خواننده: داود مقامی

[ای زلف تو چون مار و رخ خوب تو چون گنج
بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج]
دامن کِشی چرا از من تو بی‌وفا
آهم به قلب سنگت ای صنم اثر ندارد
زیبایی تو را در آسمان قمر ندارد
بگو چرا تو بی‌وفا ز من گریزانی؟
ز دوریت فنا شوم چرا نمی‌دانی؟

به ظلمتِ شبِ قسم که دارد نشان ز گیسویت
قسم به قلبی که خورده تیر از کمانِ ابرویت
بیزارم کردی تو از زندگانی
سودی نبُردم از لطفِ جوانی
پس از این دیده‌ی گریان نتواند گریه کُند
که خورده تیر جور و جفا
دگر این دل ز فراقت نتواند ناله کُند
بیا و بنگر حالِ مرا

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *

داود مقامی: بر باد رفته

داود مقامی بر باد رفته

بر باد رفته
شعر: سعید مهناویان
آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

دانم ای زیبا روزی بر مزارم بنشینی
سر کُنی آه و زاری گوشه‌ی غم بگُزینی
من به امید وصالت عمر خود دادم بر باد
تا تو اکنون اینچنین بر خاک ماتم بنشینی
رفته‌ام از یاد، عمر بی‌بنیاد
در غم رویت داده‌ام بر باد
ناله‌های مرا شنیدی همچو بخت از برم رمیدی
پیش چشمان ژاله‌بارم با رقیبان من پریدی
داده‌ام ای داد عمر خود بر باد

به من بگو تا به کی با رقیبم می‌مانی؟
به گوش او از وفا قصه تا کی می‌خوانی؟
چو بسته شد پای او همچو من در دام تو
شبی ز خود از جفا ناگهانش می‌رانی!

(مُردم به این امید که شاید ز راه لطف
یک لحظه لااقل تو به گورم نظر کُنی)

عبرت بگیر از عمر من!
چو من نکش از او دامن!
تو عهد خود با او مشکن!

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *

داود مقامی: منصوره

داود مقامی منصوره

منصوره
شعر و آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

دیشب که به یادت به میخانه نشستم
با یاد لبت توبه‌ی می بشکستم
دیدم رخ زیبات در آن جام بلورین
گویی همه‌ی عمر به سودای تو مستم
منصوره بیا، بیا بهر خدا
بر این دلِ زارِ و مُبتلایم رحمی بنما

منصوره مکُن بهانه‌گیری
هجر تو کشانده‌ام به پیری
منصوره کجایی
منصوره کجایی

از جورِ تو یارِ نازنینم
دردی‌ست به جان آتشینم
بگذار به جایِ حسرت و غم
از مهر تو خوشه‌ای بچینم
افسوس چکید اشک چشمم
در جام و دگر تو را نبینم
منصوره کجایی
منصوره کجایی

(امشب تو طبیبانه به بالین من آی
تا پاک شود از دلِ من درد جدایی)

* * *
مجموعه‌‌ای از نام دختران در ترانه‌های ایرانی

* * *
ترانه‌شناسی «داود مقامی» در این سایت

* * *

error: Content is protected !!