پوران: در آرزوی صلح

پوران در آرزوی صلح

در آرزوی صلح (نغمه صلح)
شعر: کریم فکور
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: پوران

خدایا! خدایا! بیفکن نوری به دلها
خدایا جهان را رها کُن از جنگ و غوغا
چه می‌شد اگر در نهاد بشر
نبود اثر از خشم و کینه و شر
چه می‌شد اگر در زمانه نبود
نشانی از بدسرشت و حسود
چه می‌شد این دنیا اگر بر کام ما بود
به جای این جنگ و جدل صلح و صفا بود
بُوّد همه‌جا دود و آتش و خون
فتاده جهان در طریق جنون
ز سوز دلم نامه سوزد اگر
کُنم گله‌ها از فریب و فسون
چه خوش‌ بُوَد آندم که خلق جهان
رها شود از جنگ و محنتِ آن
به شیوه‌ی این سرزمین کُهن
بُوَد همه‌جا صلح و امن و امان

* * *

مرضیه: به‌خاطر دل

مرضیه به خاطر دل

به خاطر دل
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: مرضیه

دل ربوده از من، شوخ دلربایی
ای دل وفاجو عاشقِ وفایی
از وفا چه پُرسی، دشمنم چرایی!؟

به گوشِ صیادِ من
نمی‌رسد دادِ من
نمی‌کُند یادِ من
چه کنده بنیاد من
جفا و بیدادِ او
فغان و فریادِ من

مست از شرابِ نازی اما وفا نداری
ترسی ز آهِ عاشق، شرم از خدا نداری
عشقِ تو، جانم را می‌سوزد، چه کُنم!؟
حُسن تو، آتشها افروزد، چه کُنم!؟

چه کُنم، کُجا روَم من که وفا نمی‌شناسی
ز صفا خبر نداری که مرا نمی‌شناسی

* * *

مرضیه: یک روز خوش

مرضیه یک روز خوش

یک روز خوش
شعر: سیمین بهبهانی
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: مرضیه

توفان چرا بر پا کنم!؟
دامن چرا دریا کنم!؟
آن شوخ اگر یارم نشد
یاری دگر پیدا کنم

کِشم دامن ز کویش
بسوزم آرزویش
چنین خاطر پریشان
چرا باشم چو مویش

یک روز خوش از عشق او دیدم!؟ ـ ندیدم.
یک گل ز باغ آرزو چیدم!؟ ـ نچیدم.
ای دل که در سودای او مستِ غروری
شرح غمش بشنو اگر سنگ صبوری
همچو صبا تا کی بگیرم دامن او
تا کی چو خاری رو کنم در گلشن او

توفان چرا بر پا کنم!؟
دامن چرا دریا کنم!؟
آن شوخ اگر یارم نشد
یاری دگر پیدا کنم
نکند نظر به حالم
ز غمش چرا بنالم!؟

* * *
«سیمین بهبهانی» به روایت و با صدای شاعر

* * *

error: Content is protected !!