ترانۀ «مرد تنها» (با صدای بیصدا)، با صدای «فرهاد مهراد» با ملودی آهنگی که بر متن فیلم سوار است، روی صحنههایی که «رضا»، سوار بر موتورش، در شبزدگی خیابانهای تهران میراند اولین ترانۀ متن فیلم است که شعرش را «شهیار قنبری» سروده. اولین شعر بدون وزن یا به اصطلاح «سپید» است که ترانه میشود.
در همان ایام «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، قصۀ «ماهی سیاه کوچولو» از «صمد بهرنگی» را در اجرایی نمایشنامهای، در دو صفحۀ گرامافون منتشر میکند. موسیقی فاصله و زیرصدای این نمایشنامه، همان موسیقی فیلم «رضا موتوری» و ترانۀ «مرد تنها» ساختۀ «منفردزاده» است.
همزمانی انتشار «ماهی سیاه کوچولو» و ترانۀ «مرد تنها» با هم، این شایعه را هم بر زبانها میاندازد که منظور از «آن مرد با دستهای فقیر، چشمهای محروم، پاهای خسته» صمد بهرنگی است که در «شب بیتپش» و اختناق حاکم، «مثل یک کوه» ایستاد و عمرش «مثل یک خواب کوتاه» بود و «در آب افتاد». و «خاموش شد ستاره، افتاد روی خاک» هم اشارهای است به «اولدوز و عروسک سخنگو»ی او. حکایت این ترانه اما آنگونه که سرایندۀ آن «شهیار قنبری» روایت میکند، چیزی جز این است.
«این ترانه را بر موسیقیی آفتابیی «اسفندیار» نوشتم. فرصت نبود و ترانهی مرد تنها، میبایست برای فیلم «رضا موتوری» آماده میشد. شبی تا سحرگاه، در بالاخانهی شرکت سینمایی پیام حبس شدیم تا ترانهی متن فیلم به دنیا بیآید.
روز پس از شب موعود، «مسعود کیمیایی» و علی عباسی، ترانه را شنیدند و پسندیدند. این نخستین ترانهی بیقافیه است. ترانهیی از جنس شعر معاصر. ترانهی مرد تنها، ـ این صدای بیصدا ـ به سبب تازگیاش، برای من بسیار عزیز است.» [دریا در من، گزینۀ ترانههای شهیار قنبری، نشر نکیسا (آمریکا)، چاپ اول ۱۹۹۵، ص. ۴۱]
آهنگ و شعر ترانۀ «مرد تنها» (صدای بیصدا) سالها بعد از اکران فیلم «رضا موتوری»، در تنظیم و اجرایی دیگر با صدای «اندی» به بازار آمد. در بخش دوم از شعر این اجرای دوباره، بندهایی تازه سروده از «شهیار قنبری» اضافه شده که به شکلی دنبالۀ حرف و حکایت و یا حدیث نفس «مرد تنها» است. آن اجرا را به همراه چند بازخوانی دیگر از این ترانه در اینجا بشنوید!
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *