اگه سبزم، اگه جنگل
اگه ماهی، اگه دریا
اگه اسمام، همه جا هست
روی لبها، تو کتابها
اگه رودم، رودِ «گنگ»ام
مث «بودا»*، اگه پاک
اگه نوری به صلیبام
اگه گنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه پاکم مثِ معبد
اگه عاشق مثِ هندو
مثِ بندر واسه قایق
واسه قایق، مثِ پارو
اگه عکسِ «چهلستون»ام
اگه شهری بیحصار
واسه «آرش» تیرِ آخر
واسه جاده یه سوار
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتیترین سنگِ زمینام
توی تابستون دستهای تو برفم
اگه حرفهای قشنگِ هر کتابام
برای اسمِ تو چند تا دونه حرفم
اگه سیلام، پیشِ تو قدِ یه قطره
اگه کوهام، پیشِ تو قدِ یه سوزن
اگه تنپوشِ بُلندِ هر درختام
پیش تو اندازهی دکمهی پیرهن
اگه تلخی مثِ نفرین
اگه تُندی مثِ رگبار
اگه زخمی، زخمِ کُهنه
بُغضِ یک در، رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
تو عزیزی، مثِ آب
اگه ترسی، اگه وحشت
مثِ مُردن توی خواب
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
London ۱۹۷۴
* * *
ترانه «حرف» با دکلمهی «شهیار قنبری» و اجراهای مختلف
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *