گوگوش: من و گنجشک‌های خونه

گوگوش من و گنجشکهای خونه

من و گنجشک‌های خونه
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی‌زاده
تنظیم آهنگ:‌ واروژان
خواننده: گوگوش

ای چراغِ هر بهانه
از تو روشن، از تو روشن
ای که حرفایِ قشنگت
من‌و آشتی داده با من
من‌و گنجشکایِ خونه
دیدنت، عادتمونه
به هوایِ دیدنِ تو
پَر می‌گیریم از تو لونه
باز میایم که مثلِ هر روز
برامون دونه بپاشی
من‌و گنجشکا می‌میریم
تو اگه خونه نباشی

همیشه اسم تو بوده
اول و آخر حرفام
بس که اسم تو رو خوندم
بوی تو داره نفس‌هام
عطرِ حرفای قشنگت
عطر یک صحرا شقایق
تو همون شرمی که از اون
سُرخه گونه‌های عاشق
شعر من رنگ چشاته
رنگِ پاکِ بی‌ریایی
بهترین رنگی که دیدم
رنگِ زردِ کهربایی
من‌و گنجشکای خونه
دیدنت، عادتمونه
به هوای دیدن تو
پَر می‌گیریم از تو لونه

تهران، ۷۱ ـ ۷۰

سال آخر دانشکده با پسرعمه‌ام ـ احمد بهارلو ـ دوست و همبازیِ روزگارِ کودکی؛ آپارتمانی را در امیرآباد اجاره کرده بودیم. خانه‌ای دو طبقه که در طبقه‌ی اولِ آن صاحبانِ خانه ـ آقا و خانم زندیه ـ و در طبقه‌ی زیر ما زندگی می‌کردیم.
احمد که دانشجوی اقتصاد بود و درمطبوعات هم قلم می‌زد اولین شنونده‌ی کارهای تازه‌ی من بود. همانگونه که اولین شعرم را هم سالها پیش از آن در داراب برای او خوانده بودم، و او هم جزو اولین کسانی بود که باعث شدند من شعر را جدی بگیرم. در جریان حرکت‌های اعتراضی دانشجویان با کسی آشنا شده بودم که ترانه‌ی «همزاد» هم مثل این ترانه، تکرارِ تاثیر حضور اوست. اما من هنوز همانگونه که از ترانه‌هایم پیداست، به‌دنبال جواب بودم که از این همه چهره‌های گوناگون، کدام چهره‌ی واقعی عشق است. «پرسش» عشق را هنوز پاسخی قانع‌کننده نیافته بودم. با همخانه‌ام ـ احمد ـ که عشق و عادت را به‌گونه‌ای دیگر به گفتگو و تفسیر پرداختیم. اما به‌جای جواب به پرسشی دیگر رسیدیم: مرزِ‌ میان عشق و عادت کجاست!؟
«من و گنجشک‌های خونه» عاشقیم یا عادت عاشقانه داریم!؟ با عشق آغاز کرده‌ایم اما انتظارِ هر روزی عادت نیست!؟
[حسن] شماعی‌زاده هوشیارانه با احساس و استعدادی غریزی، ناب‌ترین ملودی را از عاشقانه‌ترین گوشه‌های موسیقیِ ایرانی گرفت و ردای قامتِ این ترانه‌ی عاشقانه کرد و زنده‌یاد واروژان با برگردانِ زبانِ موسیقی ایرانی به زبانِ جهانی موسیقی و ترجمه‌ی کلامِ من به زبانِ سازها، آن را با صدای عاشقی از گلوی زخمی «شکایت» ـ گوگوش ـ به جاودانگی رساند.
در ارتباط با مفهوم شعر، یکی از کامل‌ترین ملودی‌ها و تنظیم‌هایِ تاریخِ موسیقیِ پاپِ ایران را دراین سمفونیِ ماندنی با اجرای فراموش‌نشدنیِ‌ گوگوش می‌شنویم. برای خودِ من همیشه شنیدنِ این ترانه تازگی و طراوت دارد و مرا به شهر خاطره‌های گمشده می‌برد. انگار همین دیروز بود که در استودیوی «ال‌کوردوبس» با گوگوش، شماعی‌زاده، و زنده‌یاد واروژان شبهای بسیاری را برای پیدا کردنِ حسِ واقعیِ این شعر و ملودی در طنینِ صدای خواننده بی‌آنکه در خواندن به نُت‌های ملودیِ آواز لطمه‌ای وارد شود، به سحر رساندیم. تا پیدا کردنِ زبانِ واقعیِ حسِ‌ ترانه و پیاده‌کردنِ‌ آن در صدای خواننده، حدود یک هفته ما چهار نفر فقط برای خُفتن استودیو را ترک‌ می‌کردیم و دوباره پس از چند ساعت استراحت، عاشقانه کارِ خویش را پی می‌گرفتیم.
[از ریشه تا همیشه،‌ گزینه‌ی سی‌سال ترانه‌های اردلان سرفراز،‌ نشر البرز (آلمان)، چاپ اول ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۱۷۴ و ۱۷۵]

* * *
♫  LP Cover  ♫

* * *

error: Content is protected !!