راضی مشو
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: فضلالله توکل
خواننده: هایده
راضی مشو که عشقمو کور کُنی
نور باشی و شبِ منو بینور کُنی
راضی مشو عشقی که نزدیک شده
با سردیات از دل من دور کُنی
دلت میاد که عشق من بمیره
یه دنیا غم تو سینه جا بگیره
اون دلِ سنگت که جدا از منه، از منه
شیشهی عمرم رو میخواد بشکنه، بشکنه
گریه برات میکُنم و اشکِ من، اشکِ من
آبه که آتیش به دلم میزنه، میزنه
دلت میاد که عشق من بمیره
یه دنیا غم تو سینه جا بگیره
دلا خدایا نگرونه ایوای، ایوای
غم جدایی چه گرونه ایوای، ایوای
خزون به دنبالِ بهاره دردا!، دردا!
بهار گلها گذرونه ایوای، ایوای
* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *