شکوههای من
(کُشتی و رفتی)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خُرم
خواننده: پروین
در بر تو گریهکُنان آمدم و «برو، برو» گفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
بیخبر از سوز دل خونشدهام، به من برآشفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
باورم نمیآمد به این زودی چنین بیوفا شوی
ز عاشق جدا شوی
من هم از خدا خواهم
تو هم روزی شوی عاشق و چو من
به غم مبتلا شوی
در بر تو گریهکُنان آمدم و «برو، برو» گفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
بیخبر از سوز دل خونشدهام، به من برآشفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
به چشم من قامت چو سرو تو هر لحظه قیامت کُند
چه بعد از این جور فلک تاب من شکستهقامت کند؟
در بر تو گریهکُنان آمدم و «برو، برو» گفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
بیخبر از سوز دل خونشدهام، به من برآشفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
این آتش دل بیقرارم ای آشنای دردم ندیده رفتی
دردا که عاقبت چون کبوتر از آشیان سردم پریده، رفتی
در بر تو گریهکُنان آمدم و «برو، برو» گفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
بیخبر از سوز دل خونشدهام، به من برآشفتی و رفتی
مرا کُشتی و رفتی
* * *
یادنامهٔ «همایون خرم» در سایت «راوی حکایت باقی»
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانههای ماندگار
* * *