پیک سحر
شعر: کریم فکور
آهنگ: همایون خرم
خواننده: پروین
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش کُن گذری
گو: به فغانم، به فغانم، به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم، نتوانم، نتوانم
من، غرقِ گناهم، تو، عُذرِ گناهی
روز و شبم را تو که مهری، تو که ماهی
چون باده به جوشم، در جوش و خروشم
من سرِ زلفت به دو عالم نفروشم
همه شب بر ماه و پروین نگرم
مگر آید رُخسارت بر نظرم
چه بگویم، چه بگویم، چه بگویم زین راز
من همین بس که مرا کس نبود دمساز
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش کُن گذری
گو: به فغانم، به فغانم، به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم، نتوانم، نتوانم
* * *
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۱) [آ ـ ث]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۲) [ج ـ ژ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۳) [س ـ غ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۴) [ف ـ ی]
* * *