شعر یونانی
سیاوش کسرایی
(صدای شاعر)
شعر یونانی
برای:میکس تئودوراکیس آهنگساز
قلب من زندان است
نقب در نقب، فرو بسته بههم
غنچهای ساخته از آهن سُرخ
قلب من قفل بزرگی است ز خون
داغگاهی است دلم
غیرت، آنجا مجروح
بیگناهی مصلوب
و شجاعت در آن سیلیخور
قتلگاهی است شقایقها را
زخمها را ورم آورده دلم
پای تا سر همه قلبم، قلبم
میتپم، میتابم، میتوفم
ای گلابی کبود!
ای حباب تاریک!
چه هواها که به سر داری در این خفقان!
نه کلیدی جادو
تا در قلعهٔ فریاد بدان بگشایم
نه چراغی پیدا
که من این گود سیهچال به کس بنمایم
نهر خون است و جز بستر خون
راه بر قلبم نیست
قلب من قارهٔ مدفونیست
آرزوها اندر آن شبحی آدمگون
عشق، بیعطر، گدا
خشم بیدندان، پیچان در خویش
کینه، بیحربه، سر در کف، گم
بیم، در اوج، عقابی است عبوس
آه قلبم چه هراسستانی است.
پشت دیوار دلم
آسمانیست چو نیلوفر سبز
بال پرواز در آن همهمهساز
آفتابش خندان
کهکشانش شط روشن در شب
ای جدار عبث! ای یاوه حصار!
من چه نزدیک و چه دورم از نور.
همه شب بر میآید از این شب
صوت غمگین محبوسی از حجرهٔ تنگ:
آه ای آزادی
وطنم قلب منست
قلب من زندانیست.
۱۳۴۷
سیاوش کسرایی
از مجموعهٔ «چهل کلید»
توضیح:
متن سروده از روی صدای شاعر، پیاده شده است و با متن چاپ شدهی همین سروده، در مجموعهی اشعار او [چهل کلید] در چیدمان بیتها تفاوت، و کموبیشیهایی دارد.
* * *
● پانویس:
ـ سرودهٔ «شعر یونانی»، اولین بار با صدای خود شاعر در شامگاه شنبه ۲۳ مهر ماه ۱۳۵۶، (شب ششم از ده شب با شاعر ان و نویسندگان) در انجمن فرهنگی ایران ـ آلمان (گوته)، خوانده شد.
* * *
یادنامهٔ «سیاوش کسرایی» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *