آوار
شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ: فرهاد مهراد
تنظیم آهنگ: آندارنیک آساتوریان
ترانهخوان: فرهاد مهراد
من و آندرانیک ـ تنظیمکنندهی این ترانه (کاری شگفتانگیز) به گرمابهیی در خیابان حقوقی رفتیم تا «فرهاد» را عافلگیر کنیم و به استودیوی ضبط صدا ببریم. فرهاد، روز و ساعت ضبط را گهگاه از یاد میبرد و همین کار ما را دشوار میکرد. یک فداکاری و ایثار دیگر، این بار با لُنگ و کیسه و سفیداب، در یک گرمابه عمومی!
[دریا در من، گزینۀ ترانههای شهیار قنبری، نشر نکیسا (آمریکا)، چاپ اول ۱۹۹۵، صفحهٔ ۹۴ و ۹۵]
* * *
تو هم با من نبودی، یار!
مثل من با من
و حتی مثل تن با من!
تو هم با من نبودی،
آن که میپنداشتم،
باید هوا باشد!
و یا حتی
گمان میکردم این تو،
باید از خیل خبرچینان جدا باشد.
تو هم با من نبودی!
تو هم از ما نبودی
آن که ذات درد را،
باید صدا باشد!
و یا با من،
چنان همسفرهی شب،
باید از جنس من و عشق و خدا باشد.
تو هم با مومن نبودی،
بر گلیم ما
و حتی،
در حریم ما
سادهدل بودم
که میپنداشتم
دستان نااهل تو باید،
مثل هر عاشق رها باشد.
تو هم از ما نبودی!
تو هم با من نبودی
یار!
ای آوار،
ای سیل مصیبتبار!
Athens [آتن] ۱۹۷۸
* * *
این دکلمه ترانه در ساندکلود
* * *
دکلمه ـ ترانههای «شهیار قنبری» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *