فروغ فرخزاد: رمیده (مجموعه ترانه‌ها)

فروغ فرخزاد رمیده

رمیده
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانه‌ها)

رمیده

نمی‌دانم چه می‌خواهم خدایا
به دنبال چه می‌گردم شب و روز
چه می‌جوید نگاه خسته‌ی من
چرا افسرده است این قلبِ پُر سوز
ز جمع آشنایان می‌گریزم

به کُنجی می‌خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه‌ور در تیرگی‌ها
به بیمارِ دلِ خود می‌دهم گوش

گریزانم از این مردُم که با من
به‌ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرطِ حقارت
به‌دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردُم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گُلی خوشبو شکُفتند
ولی آن‌دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه‌ای بدنام گفتند
دل من، ای‌دل دیوانه‌ی من
که می‌سوزی از این بیگانگی‌ها
مکُن دیگر ز دستِ غیر فریاد
خدا را، بس کُن این دیوانگی‌ها

از مجموعه «اسیر»

* * *
بازگشت به «یادنامهٔ فروغ فرخزاد»

* * *

error: Content is protected !!