«. . . شهریار یه شعری داره به اسم «در جستجوی پدر» که میگه: «دلتنگِ غروبی خفه بیرون زدم از در، در دست گرفته مچ دستِ پسرم را» بعدش خودش میگه: «دخترم بود! اینجا روی قافیهی شعر گفتم پسرم» من شروع اون شعر را ازش وام گرفتم، حالت رسانندهای داره. خانه دلتنگِ غروبی خفه بود.»
● شعر «تاسیان» سرودهی «ابتهاج» متن ـ صدای شاعر [+]
● شعر «در جستجوی پدر» سرودهی «شهریار» متن ـ صدای شاعر [+]
* * *
یادنامهی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)
* * *