کبوتر و آسمان
فریدون مشیری
(مجموعه ترانهها)
کبوتر و آسمان
بگذار سر به سینهی من تا که بشنوی،
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را.
شاید که بیش ازین، نپسندی به کار عشق،
آزار این رمیدهی سر در کمند را.
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کدام است، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت: این مرغ خستهجان،
عمریست در هوای تو از آشیان جداست.
دلتنگم آنچنان که: اگر بینمت به کام،
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من،
ای نازنین ـ که هیچ وفا نیست با منت ـ
تو، آسمان آبی آرام و روشنی،
من چون کبوتری که پَرم در هوای تو
یکشب ستارههای تو را دانهچین کُنم!
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو،
بگذار تا ببوسمت، ای نوشخندِ صبح،
بگذار تا بنوشمت، ای چشمهی شراب.
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند!
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب!
از مجموعه «ابر و کوچه»
* * *
برگشت به فهرست اشعار «فریدون مُشیری»
* * *