یادبود کشتیگیران و مدعو از طرف باشگاه ورزشی آتن که در تاریخ ۳۳/۸/۲۸ به اتفاق تیمسار محترم دکتر ایزدپناه ریاست محترم سازمان تربیت بدنی ایران برای انجام مسابقات دوستانه به سوئد آمدهاند. ضمنا موفقیت ورزشکاران دنیا را در کلیه امور خیر خواهانم. مربی: [حبیبالله] بلور / وزن هفتم غلامرضا تختی / محمدعلی فردین وزن پنجم کشتی ایران / عباس زندی وزن ششم کشتی ایران / توفیق جهانبخت.
* * *
روزگاری پیش از همهگیر شدن اینترنت و رواج انتشارات دیجیتالی، چند نشریه به زبان فارسی در آمریکا و اروپا منتشر میشد. از آنجمله ماهنامهی «آرش» به همت پرویز قلیچخانی در فرانسه.
در صفحهی ۴۷ از شمارهی ۵۹ این نشریه [+] چشمم افتاد به مطلبی با عنوان «یک سند کوچک، یادگار از قهرمانی بزرگ» و گراور تصویری که در بالا میبینید.
نویسندهی مطلب «ناصر زراعتی» است که از یکی از دوستان مقیم استکهلم (پایتخت سوئد) خود میشنوند در دفتر یادبود یکی از باشگاههای ورزشی آن شهر، نام و امضای «غلامرضا تختی» نوشته شده است. چندی بعد در سفری به آن شهر فرصتی دست میدهد و ایشان به محل آن باشگاه سر میزنند. باشگاه آتن (Athen) که در سال ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲ خورشیدی) تاسیس شده و در آخرین روزهای آبانماه سال ۱۳۳۳ میزبان کشتیگیران ایرانی برای مسابقات دوستانه بوده است. رهآورد نویسنده از این سفر و دیدار همانا این سند تاریخی است که با خوانندگان آن شماره از نشریهی «آرش» تقسیم کردهاند.
البته دیدن نامهای پای این یادنوشته برای من و چه بسا بسیاری از شما خاطرهانگیز است. شاخصترین آنها «غلامرضا تختی» و از شناختهترینهایشان «محمدعلی فردین» و «حبیبالله بلور» که بعدها بازیگر فیلمهای ایرانی شدند؛ ولی ویژگیهای دیگری هم در این چند خط یادنوشته هست. مثلا: تفاوت امضاها. «تختی»، «فردین» و «زندی» به تربیت وزن، نام خود را به فارسی و تاریخ را به شمسی مینویسند. «جهانبخت توفیق» اما با حروف لاتین و تاریخ میلادی! آن سه با هم و به ترتیب در یک طرف کاغذ، این یکی خودش به تنهایی در نیمهی دیگر صفحه.
متن یادنامه را «حبیبالله بلور» پیشکوت و مربی تیم نوشته است. متنی کوتاه و متین با خطی ظریف و خوش؛ و در همین دو خط مختصر، فارغ از رشتهی ورزشی و ملیت، «موفقیت ورزشکاران دنیا را در کلیهٔ امورِ خیر» خواهان است. او متن را به زبان فارسی نوشته است. بیدغدغهی اینکه صاحبان آن باشگاه سوئدی چیزی از این خط و کلمات سر در بیاروند؛ یا چهل سال بعد یک ایرانی این نوشته و امضاها را در ان دفتر یادبود ببیند.
در جستجوی سابقهی بیشتری از این سفر کشتیگیران به سوئد سری هم به آرشیو روزنامههای آن زمان زدم. این سفر شش ماه پس از مسابقات جهانی کشتی در توکیو و به دعوت باشگاه آتن در استکهلم صورت میگیرد. این دوره از مسابقات صرفا جنبهی دوستانه دارد؛ با این ویژگی که چند تن از قهرمانان کشتی در المپیک توکیو نیز در آن حضور دارند و یکبار دیگر روبروی هم قرار میگیرند. (در مسابقات جهانی توکیو ـ در خرداد ۱۳۳۳ ـ توفیق جهانبخت و عباس زندی مدال طلا و محمدعلی فردین مدال نقره میگیرند. غلامرضا تختی در آن مسابقات پنجم میشود.)
از لابلای اخبار مربوط به این رویداد ورزشی درمییابیم که این مسابقات چندان هم بیحاشیه نبوده است. شب اول جهانبخت توفیق در اعتراض به داور، تشک را ترک میکند. شب دوم محمدعلی فردین هم در حمایت از او از ادامهی مسابقه سر باز میزند و کار به دستور شاه از تهران و امر به ادامهی مسابقات میکشد. (در اینجا بخوانید!)
با اینکه این کشتیها در چهارچوب دیدارهای دوستانه و باشگاهی بوده و مثل مسابقات مهم و جهانی برد و باخت و مدالآوری در آن مطرح نبوده؛ اما گزارش پیروزی کشتیگیران ایرانی به شکل برجستهای در صفحهی اول روزنامههای آن زمان منعکس میشود. حتی گزارشی هم از انعکاس اخبار این مسابقات در روزنامههای سوئدی که بنا به نوشتهی خبرنگار اطلاعات در استکهلم «زندی را قویترین مرد دنیا لقب دادهاند!» (در اینجا بخوانید!)
تیم کشتیگیران ایرانی در بیستودوم آذر ماه ۱۳۳۳ «در میان استقبال و احساسات فراوان وارد تهران میشوند» حلقههای گل بر گردن، پلههای فرودگاه را روی دست مستقبلین پایین میآیند سوار بر اتوموبیلهای خود مسیر خیابانهای شاهرضا و یوسفآباد را که مردم ایستاده و به افتخارشان دست میزنند، طی میکنند. (در اینجا بخوانید!)
هفتهی بعد یعنی ۲۸ آذر ماه، ضیاقت ناهاری به افتخار قهرمانان باز گشته از سوئد در هتل فردوسی برپا میشود و در آنجا تیمسار سرتیپ ایزدپناه سرپرست سازمان تربیت بدنی ایران سخنرانی میکند، و صمن ستودن پیروزی قهرمانان ایرانی «به سلامتی اعلحضرت همایونی و موفقیت ورزشکاران دست میزنند.» (در اینجا بخوانید!)
البته اگر به یاد بیاوریم که این داستان مربوط به یکسال پس از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است؛ به جز «دست زدن تیمسار به سلامتی اعلحضرت» معنای آن بزرگنمایی در افتخار و غرورآفرینی این ورزشکاران، در یک مسابقهی دوستانهی میانباشگاهی، را هم دریابیم.
* * *
لینک مرتبط با این مطلب:
● حکایت کشتیگیران ایرانی در کشور سوئد
● بود و نبودِ «حبیباللهخان بلور» در عکس یادگاری
* * *