نمونهای از «گزارشنویسی» در مطبوعات دههی سی است. خواندنش خالی از لطف نیست، نگرانی خبرنگار از وضعیت بیچاره سیفالله چهارده ساله که در زندان شیره و تریاک به او نمیرسد و خماری خواهد کشید! البته از سر همدری! و درک درستی است که از حال این نوجوان دارد.
* * *
خبرنگار اداره در نهاوند مینویسد: مجتبی معروف به سیفالله با اینکه چهارده سال بیش نداشت معتاد به تریاک و شیره بود، ضمنا هیچگونه ممر معاش و درآمدی هم که بتواند تامین مخارج، خصوصا پول تریاک و شیرهی او را فراهم آورد نداشت؛ ناچار دست به سرقت میزد.
سرقت او فقط پول نقد بود به این طریق که به عناوینی سر کاسبها را گرم میکرد و دخل آنها را میزد؛ یا کشیک میکشید هر وقت صاحب دکان لحظهای از دکان خود دور میشد و یا با همسایهاش در خارج دکان مشغول صحبت میگردید، داخل دکان میشد و دخل را میبرید. در اینموقع اگر صاحب دکان او را داخل دکان میدید او شروع میکرد به قیمت کردن اجناس، و وانمود میکرد که برای خرید جنس وارد دکان شده است.
اخیرا سیفالله دستبردی به دخل خیرالله شهبازی زد. آقا خیرالله هم جریان را به شهربانی اطلاع داد و مامورین آگاهی سیفالله را تحت نظر گرفتند و جرم او برایشان محرز شد و وی را دستگیر ساختند.
بیچاره سیفالله معلوم نیست حالا که در زندان پول ندارد و شیره و تریاک هم به او نمیرسد چگونه زندگی میکند!؟
[از اخبار شهرستانها، روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۳۳۳]
* * *