پوران: ای شمع سحری

ای شمع سحری
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: بابک افشار
خواننده:‌ پوران شاهپوری

ای شمع سحری که در این رهگذری
عمرت شد سپری ز چه رو بی‌خبری
دنیای تو دگر به سر آمد که چنین
می‌خندد به غم تو فروغ سحری

در این صبح شکفته تنها بخت تو خفته
ز چه رو کس با تو نگفته
که در این هستی چها نهفته

کی به سحر دیده چشم تو دنیا را
چهره‌ٔ فردا را، باد صبا را

عمر تو نپاید اگر امشب به سر آید
چو در آتش تو هستی پروانه می‌سوزد
زان رو تو نمانی که گنهکاری و دانی
چو تو جان نبرد هر که چنین آتش افروزد

* * *
ای شمع سحری (نگاهنگ)

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

error: Content is protected !!