گفته میشود تا امروز تنها دو ترانه ـ سرود وجود دارد که بیش از هر آهنگ و سرود دیگری در جهان خوانده و شنیده شده است. اول بخش پایانی از سمفونی ۹ بتهوون بههمراه سرودهٔ An die Freude [در ستایش شادی] از «شیلر» شاعر آلمانی که بهصورت آواز جمعی خوانده میشود و ما ایرانیها آن را با نام «کورال شادی» میشناسیم؛ و دوم سرود «انترناسیونال»، که با روز جهانی کارگر در اولین روز از ماه مه عجین شده است.
این سرود به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده. نکتۀ قابل توجهای که در برگردان این سروده وجود دارد این است که در تمامی ترجمهها نه تنها معانی جملههای به کار رفته در آن همسان و با هم یکیست؛ بلکه مفاهیم نیز در قالب سیلابهای سرود همخوان و بر یک قرار هستند. به این معنا که اگر گروهی متشکل از چندین نفر با چند زبان مختلف این سرود را همزمان به زبان رسمی خودشان به شکل کُر بخوانند، برای کسی که میشنود اجرایی یکدست و واحد جلوه خواهد کرد. اما راستی این سرود در اصل به چه زبانی سروده شده است؟ مناسبت آن چه بوده و خالق آن کیست؟
گرچه امروزه به دلیل توسعۀ ماشینی و مکانیزه شدن کارخانجات تولیدی و صنتعی، رشد نرخ بیکاری در جهان چنان افزایش یافته که دیگر شعار اصلی روز جهانی کارگر، یعنی «کارگران جهان متحد شوید!» کمرنگ مینماید، ولی به حرمت خونهای گرمی که به صرف زمزمۀ این سرود کارگری به خاک ریخته شده، و یاد آنهایی که جرم به سیاهچال کشیدن و در زندان نشستنشان فقط خواندن این سرود بوده و هست، مختصری در معرفی و تاریخچۀ «سرود انترناسیونال» را در اینجا میآورم که در جای خود حکایتی خواندنی نیز هست.
اجرایی از «سرود انترناسیونال» به زبان فارسی
«سرود انترسیونال» در اصل به زبان فرانسه و توسط «اوژن پوتیه» [Eugén Pottier] سروده شده. او در خانوادهای فقیر تولد یافت و تمام عمر خود را در فقر گذراند. شغل نخست او کارگر بستهبند بود و بعدها بهعنوان قالبریز امرار معاش میکرد.
در روزهای تشکیل کمون پاریس در سال ۱۸۷۱ میلادی «اوژن پوتیه» به عضویت کمون انتخاب شد، ولی بعد از یورش پلیس فرانسه در ۱۸ مارس آن سال و سقوط کمون، «پوتیه» مجبور شد به تبعید اول به انگلستان و از آنجا به آمریکا برود. شعر مشهور «انترناسیونال» را او در ژوئن سال ۱۸۷۱ میلادی و در فردای شکست خونین ماه مه آن سال سرود.
«پوتیه» در سال ۱۸۸۰ میلادی به فرانسه بازگشت. نخستین دفتر اشعار او در سال ۱۸۸۴، و دومین جلد آن تحت عنوان «ترانههای انقلابی» در سال ۱۸۸۷ بهچاپ رسید. او سه سال بعد از چاپ این دفتر، در هشتم نوامبر سال ۱۸۸۷ در فقر و تنگدستی در پاریس درگذشت. «پوتیه» در گورستان پرلاشز، و در محل دفن کمونارهای اعدامی بهخاک سپرده شد.
در ماه ژوئن سال ۱۸۸۸ میلادی، شش ماه بعد از مرگ «اوژن پوتیه» سرایندۀ این شعر، «پییر دوژیته» [Pierre Degeyter] که او نیز کارگر بود، با دستگاه ارگ بسیار سادهای که در خانه داشت ریتم و آهنگی بر این شعر گذاشت که «سرود انترناسیونال» نام گرفت.
از ویژگیهای این آهنگ و سرود یکی هم آن است که برای اجرای آن نیازی به حضور نوازندگان و نواختن آلات و ادوات موسیقی نیست و همگان و ترجیحا در شکل گروهی میتوانند این سرود را بخوانند.
یکماه بعد از خلق آهنگ این سرود، در ژوئیه سال ۱۸۸۸ میلادی، «سرود انترناسیونال» به رهبری «پییر دوژیته» برای اولین بار در یک گردهمایی از سوی روزنامهفروشان شهر «لیل» در حنوب فرانسه اجرا، و از آن پس، سرود پرولتاریا و کارگران همۀ کشورها شد.
«سرود انترناسیونال» به تمامی زبانهای اروپایی و غیر اروپایی ترجمه شده. شعر این سرود در سوئد توسط «هنریک مناندر» [Henrik Menander] در سال ۱۹۰۲ میلادی و اول بار به زبان فارسی توسط «ابوالقاسم لاهوتی» ترجمه شد. اجرایی که از این سرود به زبان فارسی موجود است، بر مبنای ترجمهٔ این شاعر مشهور است.
برخیز، ای داغ لعنتخورده، دنیای فقر و بندگی! جوشیده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی. باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، آنگه نوین جهانی سازیم، هیچبودگان هر چیز گردند.
روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها. بر ما نبخشد فتح و شادی خدا، نه شاه، نه قهرمان. با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بیامان. تا ظلم را از عالم بروبیم، نعمت خود آریم بهدست، دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتی که آهن گرم است. روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها. تنها ما تودۀ جهانی، اردوی بیشمار کار، داریم حقوق جهانبانی، نه که خونخواران غدار. غرد وقتی رعد مرگآور بر رهزنان و دژخیمان، در این عالم بر ما سراسر تابد خورشید نورافشان. روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها.
[دیوان ابوالقاسم لاهوتی، ادارۀ نشریات به زبانهای خارجی مسکو، تاریخ انتشار ۱۹۷۵/۱/۱۵، صفحۀ ۴۱۳ تا ۴۱۵]
* * *
از شعر «انترناسیونال» ترجمهٔ دیگری هم از «احمد شاملو» هست که در شماره ۳۳ «کتاب جمعه» [ویژهنامۀ روز اول ماه مه]، به تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی به چاپ رسیده است. برگردان «شاملو» از متن فرانسه این سروده انجام شده است.
برخیزید، دوزخیان زمین! برخیزید، زنجیریان گرسنگی! عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندر وار میغرد اینک! فورانِ نهائیست این. بساط گذشته بروبیم، بهپا خیزید! خیل بردگان، بهپا خیزید! جهان از بنیاد دیگرگون میشود هیچیم کنون، «همه» گردیم! نبرد نهائیست این. بههم گرد آئیم و فردا «بینالملل» طریق بشری خواهد شد. رهانندۀ برتری در کار نیست، نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب. خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولید گران! رستگاری مشترک را برپا داریم! تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند، تا روح از بند رهائی یابد، خود به کورۀ خویش بردمیم و آهن را گرماگرم بکوبیم! نبرد نهائیست این. بههم گرد آئیم و فردا «بینالملل» طریق بشری خواهد شد. کارگران، برزگران فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما جهان جز از آن آدمیان نیست مسکن بیمصرفان جای دیگری است. تا کی از شیرۀ جان ما بنوشند؟ اما، امروز و فردا، چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند آفتاب، جاودانه خواهد درخشید. نبرد نهائیست این. بههم گرد آئیم و فردا «بینالملل» طریق بشری خواهد شد.
* * *
لینکهای مرتبط با مطلب در این سایت:
تاریخچهٔ «روز جهانی کارگر»
* * *