با یاد «غزاله علیزاده» بانوی «خانه‌ی ادریسی‌ها»

غزاله علیزاده نویسنده

با یاد «غزاله علیزاده» که با چشمان آهویی غمگین خود از «خانۀ ادریسی‌ها» دل بُرید، از «چهار راه»‌ها گذشت، به جنگل زد و در پگاه چنین روزی (۲۱ اردیبهشت) در پی دردی جانکاه، خود را به مرگی خود خواسته از دار درختی به بند آویخت و غم از دست دادنش را به دل دوستدارانش آونگ کرد. یادش یادمان باشد.

رضا براهنی

پی‌نوشت:
در نامه‌‌ای که پس از خودکشی غزاله علیزاده به‌دست آمده است رضا براهنی را از جمله کسانی معرفی می‌کند که می‌توانند در باره‌ی نوشته‌های باقی‌مانده از او تصمیم بگیرند. متن آن نامه این است:

«آقای دکتر براهنی و آقای [هوشنگ] گلشیری و [اسماعیل] کوشان عزیز: رسیدگی به نوشته‌های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می‌کنم. ساعت یک‌ونیم است. خسته‌ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم‌وگور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی‌گویم بسوزانید.
از هیچ‌کس متنفر نیستم. برای دوست داشتن نوشته‌ام. نمی‌خواهم؛ تنها و خسته‌ام برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه‌ای تاریک. من غلام خانه‌های روشنم. از خانم [سیمین]‌ دانشور عزیز خداحافظی می‌کنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام می‌گذارم. بانوی زمان. بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»

و در نامه‌ای مشابه به دخترش در باره‌ی چگونگی مراسم ختم خود می‌نویسد:

«مراسم ختم مرا در مسجد خیابان سهروردی با مشورت خانم [سیمین] دانشور و آقای دکتر [رضا] براهنی، عمو سپان [محمدعلی سپانلو]، اقای [اسماعیل] کوشان، آقای [هوشنگ] گلشیری، [فرج] سرکوهی و دوستانِ دیگر بگیرید.»

* * *

از رضا براهنی در این سایت:
نیامد (صدای شاعر)

* * *

error: Content is protected !!