رضا براهنی: نیامد (صدای شاعر)

رضا براهنی

رضا براهنی شاعر، نویسنده و منتقد معاصر و از پایه‌گذاران کانون نویسندگان ایران؛ و همچنین در دوره‌ای نیز رئیس انجمن قلم کانادا بود.

نیامد

شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می‌ریخت که آفتاب بیاید
نیامد

به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد

چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد

چه عهدِ شومِ غریبی!
زمانه صاحبِ سگ، من سگش
چو راندم از درِ خانه
ز پشت بامِ وفاداری
درون خانه پریدم
که آفتاب بیاید
نیامد

کشیده‌ها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را
چنان گدازه‌ی پولاد سوی خلق گرفتم
که آفتاب بیاید
نیامد

اگرچه هق‌هقم از خواب ـ خوابِ تلخ ـ
برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچه‌های جهان را
ولی، گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد

تهران ـ ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۷۰

* * *

از رضا براهنی در این سایت:
در رثای غزاله (صدای شاعر)

* * *

error: Content is protected !!