صبحدم
شعر: [ابوالقاسم] حالت
آهنگ: [عبدالله] جهانپناه
خواننده: مرضیه
ای خواب خوش سحری
بِه که از سرم گذری
چون شب به سر آمد
در بسترِ بیخبری
شد شبی دگر سپری
وقتِ سحر آمد
شب گشته ز دیده نهان
که من دیده به روی جهان
گشایم ز روی بینش
بینم ز فروغ سحر
فریبایی و لطف دگر
به رخسار آفرینش
چو رَسَد به پای گل
ز صفا برای گل
خوانَد نسیم، افسانهها
لب غنچه وا شود
دلِ چشمهها شود
آیینهی پروانهها
یار وفادارم به ناز آید پس از عمری جدایی
رویت چو باز آید گل عشقت بهار آشنایی
ای صبح امیدم که چون سپیدهدم به خندهای تازه کُنی جان
چندان مَحَبت کردهای که بُردهای ز یاد من محنتِ هجران
* * *