تنهای تنها ماندهام
شعر: [معینی کرمانشاهی]
آهنگ: [علی تجویدی]
خواننده: دلکش
در زیرِ سقفِ آسِمان
در گوشهی این آشیان
چون طایرِ بیخانمان
تنهایِ تنها ماندهام
هر آتشی روشن شود
دودش به چشمِ من رَوَد
دور از دیار و دودِمان
تنهایِ تنها ماندهام
نه آشِنایی، نه دلستانی
نه غمگساری، نه همزبانی
چون رفتگانِ بینشان
تنهایِ تنها ماندهام
به یادِ تو این نالهها میکُنم من
شکایت ز تو با خُدا میکُنم من
چون قطره باران، کز ابر نیسان
افتد به بحری بیکران
تنهایِ تنها ماندهام
(هرچه گشتیم در این شهر نبود اهلِ دلی
که بداند غمِ دلتنگی و تنهاییِ ما)
چه میشد اگر بیوفا بودم
بسانِ تو دیر آشِنا بودم
نه دیگر به غم مبتلا بودم
نه شمعی که پروانهاش باشم
نه عشقی که دیوانهاش باشم
رفتی تو و من در جهان
تنهایِ تنها ماندهام
* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانههای ماندگار
* * *