سرو
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: [حبیبالله] بدیعی
خواننده: مرضیه
من آن سروِ چمنم
بدین قامت که منم
بهای گل شکنم
گل از کجا برآوَرَد این قد و قامت
به پا شود ز قامتم شور قیامت
بهار من به جهان
نبیند روی خزان
همیشه من تازهبهارم
کسی در طَرفِ چمن
نخورده حسرتِ من
از آن که من توشه ندارم
گر ندارم ثمری، سروم و آزاده منم
سایبانی به سر دلبر و دلداده منم
فلک به آزاده، صفای دل داده
تهی بُوَد دستی که باشد آزاده
خوش آن کسی که ثمر دارد و ریزد
بسان ابر که گهر بارد و ریزد
من آن سروِ چمنم
بدین قامت که منم
بهای گل شکنم
گل از کجا برآوَرَد این قد و قامت
به پا شود ز قامتم شور قیامت
منم بر گلها سایه فِکن
بیا بِنشین در سایهی من
بیا بِنشین در سایهی من
به شادی، جامی باده بزن
چو با من بِنشینی
صفای من بینی
بیا تو هم که چون سرو منی
مگر که سایه بر من فِکنی
چو با من بِنشینی
صفای من بینی
* * *