الهه: افسانه برگها

الهه افسانه برگها

افسانه برگها
شعر: عبدالله الفت / خواننده: الهه
بر آهنگ ترانه: Those were the days

در دشت بی‌پایان و خاموشی
من تکدرخت خشک و زردم
از خاطر عالم فراموشی
من یادگار باغ دردم
نفرین بر سرگذشتم
کز آن پژمرده گشتم

هر برگ من افسانه‌ای دارد
غمها و شادی‌ها، هر دم به‌یاد آرد
اشک شبها بر دامانم بارد
دیدارم شادی آرد
رنگی از غم ندارد

خوش باشد این دنیای خاموشم
شد قطره‌ی باران آویزه‌ی گوشم
از دل با شادی خیزد خروشم

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

error: Content is protected !!