نامهربانی [+]
شعر: ابراهیم صفایی
آهنگ: جمشید شیبانی
خواننده: جمشید شیبانی
سیمینبری، گلپیکری، آری
از ماه و گل زیباتری، آری
همچون پَری افسونگری، آری
دیوانهی رویت منم، چه خواهی دگر از من
سرگشتهی کویت منم، نداری خبر از من
هر شب که مَه بر آسمان
گردد عیان دامنکشان
گویم به او راز نهان
که با من چها کردی
به جانم جفا کردی
هم جان و هم جانانهای، اما
در دلبری افسانهای، اما
اما ز من بیگانهای، اما
آزردهام خواهی چرا، تو ای نو گل زیبا
افسردهام خواهی چرا، تو ای آفت دلها
عاشقکُشی، شوخی، فسونکاری
شیرینلبی، اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
میسوزم از هجرانِ تو
نترسی ز حال من
دست من و دامان تو
چه باشد گناه من!؟
دارم ز تو نامهربان
شوقی به دل شوری به جان
میسوزم از سوز نهان
ز جانم چه میخواهی
نگاهی به من گاهی
یارب برس امشب به فریادم
بستان از آن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان دمی چهره بنماید
تا شاهد امید من، ز رُخ پرده بگشاید
* * *
مجموعه ترانههای «نامهربانی» (سیمینبری)
* * *