«سیمینبری» را فارغ از جنس مخاطب شعر، خوانندگان مختلف (از زن و مرد) بارها خوانده و اجرا کردهاند. چند تایی از آنهمه را در جعبهٔ موسیقی زیر بشنوید!
در پیشینهٔ ترانههای ایرانی، خوانندگانی که با اجرای یکی دو ترانه، بهشهرت رسیده و در یادها مانده باشند زیاد نیستند. یکی از آنها «حسن گلنراقی» با ترانهٔ «مرا ببوس».
به همین قیاس، خوانندگانی داریم که فقط یکی دو ترانه از همهٔ آنچه خواندهاند به اصطلاح گل کرده و از آنها به یادگار مانده است. نمونهٔ ایندست از ترانههای ماندگار، یکی هم ترانهٔ «سیمینبری» با صدای «جمشید شیبانی»، شعر «ابراهیم صفائی» و آهنگی در بیات اصفهان از ساختههای خودش. ترانهای خاطرهانگیز که در یاد و خاطرات بسیاری از ما هنوز زنده است.
او همزمان با «حمید قنبری» از اولین خوانندگان ترانههای «نشاطانگیز» بود. ترانههایی که بعدها به «پاپ ایرانی» شهرت یافت.
جمشید شیبانی که خود دستی نیز در سرودن شعر داشت و برای خوانندگان معاصر ترانههایی سروده است [از جمله «دلم میخواد به اصفهان برگردم» با صدای «مُعین»][+] همچنین در عرصهٔ فیلمسازی فعال و نامی شناختهشده بود. از تهیهٔ اخبار سینمایی و کارگردانی گرفته تا تهیهکنندگی و نوشتن فیلمنامه.
با اینوجود، آنچه یادآور نام و اوج کارنامهٔ فعالیتهای هنری اوست، همانا اجرای ترانهٔ «سیمینبری» است و همین هم خواهد بود.
سیمینبری، گلپیکری، آری
از ماه و گل زیباتری، آری
همچون پَری افسونگری، آری
دیوانهی رویت منم، چه خواهی دگر از من
سرگشتهی کویت منم، نداری خبر از من
هر شب که مَه بر آسمان
گردد عیان دامنکشان
گویم به او راز نهان
که با من چها کردی
به جانم جفا کردی
هم جان و هم جانانهای، اما
در دلبری افسانهای، اما
اما ز من بیگانهای، اما
آزردهام خواهی چرا، تو ای نو گل زیبا
افسردهام خواهی چرا، تو ای آفت دلها
عاشقکُشی، شوخی، فسونکاری
شیرینلبی، اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
میسوزم از هجرانِ تو
نترسی ز آهِ من
دست من و دامان تو
چه باشد گناه من!؟
دارم ز تو نامهربان
شوقی به دل شوری به جان
میسوزم از سوز نهان
ز جانم چه میخواهی
نگاهی به من گاهی
یارب برس امشب به فریادم
بستان از آن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان دمی چهره بنماید
تا شاهد امید من، ز رُخ پرده بگشاید
* * *
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۱) [آ ـ ث]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۲) [ج ـ ژ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۳) [س ـ غ]
ترانههای بازخوانیشده ایرانی (۴) [ف ـ ی]
* * *