سیمین بهبهانی: دوباره می‌سازمت وطن (تاریخچه)

سیمین بهبهانی سیمین دانشور

امروز سالگشت سرایش «دوباره می‌سازمت وطن» از زنده‌نام سیمین بهبهانی است. این شعر در ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۶۰ با یاد سیمین دانشور سروده و به او تقدیم شده است.

سی سال بعد در فروردین ۱۳۹۰،‌ وقتی باراک اوباما رئیس‌ جمهوری آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به ایرانیان، ترجمهٔ‌ دو بیت از این شعر را چاشنی تبریک خود کرد کارش به رسانه‌های گروهی فارسی‌زبان هم کشیده شد. بیشتر ما اما این شعر را در اجرای ترانه‌ای که داریوش اقبالی خواند به‌یاد می‌آوریم. با ملودی آهنگی که خودش ساخته بود و اریک آرکانت تنظیم کرده بود.

از سرودهٔ «دوباره می‌سازمت وطن» اجراهای دیگری در شکل دکلمه و ترانه وجود دارد که نمونه‌هایی از آن را در [اینجا می‌توانید بشنوید]. اما «این شعر چگونه ساخته شد؟» سوالی بود که صدرالدین الهی، نویسنده و روزنامه‌نگار نام‌آشنا برای یافتن پاسخ آن با سیمین بهبهانی مکاتبه کرد. او در شرح چگونگی سرایش این شعر می‌نویسد:

«سال‌های بد بود. سال‌های بعد از اعدام‌های روی پشت‌بام و محکمه‌های بی‌عدالتی به‌نام عدالت و قسط اسلامی. دلم از ویرانی‌ها گرفته بود. در خانه تنها بودم. توی آشپزخانه یک میز کوچک بود و من بودم و کاغذ و قلم در دستم و هزار غم در دلم. نشستم. شعر در جانم می‌جوشید. ویرانی‌ها را می‌دیدم و در فکر آن بودم که چه می‌توان کرد؟ وطن درهم شکسته و ویران بود.

برخاستم. یک فنجان چای ریختم و به آرزوهای لگدمال‌شده اندیشیدم. کسی را نداشتم که با او درد دل کنم. دو سه شب پیش «سیمین» را دیده بودم. «سیمین دانشور» ویران‌تر از خودم و سرگردان‌تر از من. هنوز «جزیرۀ سرگردانی» را ننوشته بود. با من که حرف می‌زد انگار ایستاده است و از ته قلب من فریاد می‌کُند.

یک‌مرتبه شعر آمد. شعری که امید را به فردا نشان می‌دهد. ته قلبم روشن شد. فکر کردم اگر هم مُرده باشم دوباره برمی‌خیزم که اهرمن ویران‌گر را درهم بشکنم. نوشتم: «دوباره می‌سازمت وطن» از دلم پرسیدم: «با چی؟» و دل گفت: «اگرچه با استخوان خویش . . .» و شعر شکل گرفت. همین شعری که دارید می‌خوانید «دوباره می‌سازمت وطن» و شعر را به «سیمین دانشور» هدیه کردم که همیشه دلش مثل من برای دوباره ساختن وطن می‌تپد.»

سیمین بهبهانی دوباره می سازمت وطن

دوباره می‌سازمت وطن
به بانوی قصه فارسی:
«سیمین دانشور»

دوباره می‌سازمت وطن!
اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می‌زنم
اگرچه با استخوان خویش

دوباره می‌بویم از تو گل
به‌میل نسل جوان تو
دوباره می‌شویم از تو خون
به‌سیل اشک روان خویش

دوباره یک روز روشنا
سیاهی از خانه می‌رود
به شعر خود رنگ می‌زنم
ز آبی آسمان خویش

اگرچه صدساله مُرده‌ام
به‌گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلبِ اهرمن
به‌نعرۀ آنچنان خویش

کسی که « عظم رمیم» را
دوباره انشا کند به لطف
چو کوه می‌بخشدم شکوه
به عرصۀ امتحان خویش

اگر چه پیرم ولی هنوز
مجال تعلیم اگر بُوَد
جوانی آغاز می‌کنم
کنار نوباوگان خویش

حدیث «حبّ‌الوطن» ز شوق
بدان رَوش ساز می‌کنم
که جان شود هر کلام دل
چو برگشایم دهان خویش

هنوز در سینه آتشی
به‌جاست کز تاب شعله‌اش
گمان ندارم به کاهشی
ز گرمی دودمان خویش

۲۰ اسفندماه ۱۳۶۰

پانویس:
● دکلمهٔ شعر «دوباره می‌سازمت وطن» با صدای «سیمین بهبهانی» برگرفته از شب شعرخوانی شاعر در یک‌شنبه ۲۹ آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، در شهر کُلن در کشور آلمان است.
● آن بخش از پیام نوروزی «باراک اوباما» را که در بالا صحبتش شد در اینجا ببینید.

* * *
یادنامه‌ی «سیمین بهبهانی» در این سایت

* * *

error: Content is protected !!